Sonntag, 12. Juli 2009

The Islamic paradise / Das islamische Paradies / پردیس اسلامی

The Islamic paradise
Das islamische Paradies
پردیس اسلامی
پردیس
روسپی خانه آن جهانی مُسلمانان
قرآن؛سوره 78 النبأ؛آیه 33
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
و دخترانى همسال با سينه‏هاى برجسته
پردیس اسلامی
 از دیدگاهِ علی ابن ابیطالب
Imam ALI
Left : The wrong photo of Ali
Links : Das falsche Foto vom Ali
چپ : فرتور دروغین علی
Right : The correct photo of Ali
Rechts : Das richtige Foto vom Ali
راست : فرتور راستین علی
شاخه‌های پُرمیوهٔ بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گیرند؛تا چینندهٔ آن هرگاه که خواهد برچیند؛مهمانداران بهشت گِرد ساکنان آن و پیرامونِ کاخ هایشان در گردشند و آنان را با عسل های پاکیزه و شراب‌های گوارا پذیرایی کنند
(علی ابن ابیطالب؛نهج البلاغه؛خطبه 164/166 )
بهشت آن جاست کــــــآزاری نباشد
کسی را با کسی کاری نباشد
رضای دوست می‌ خواهی چنان باش
که بـــاری بر دل یـــاری نباشد
میرصدرالاسلام ترشیزی
اگر اسلام خون ریز؛جنگ افروز؛تازشگر؛کاروان زن؛شکنجه گر؛واپسگرا؛زن ستیز؛کودک ستیز؛نامردمی؛پاد مردمی و نژاد پرستِ تازیانِ بیابان گردِ بادیه نشینِ تازی آباد -عربستان- نبود؛براستی که آدمیانِ روی این زمینِ خاکی؛امروز جهانی آرام‌ تر از جهانِ کنونی داشتند.روزی نیست که پیروانِ سد در سد باورمندِ آئینِ سربُرِ اسلام واپسگرای محمد تازی جنگ جو؛جنگ افروز؛آدم کُش و سربُر؛برابرِ اسلام نابِ نابِ نابِ محمدی؛خونِ آدمیان و خونِ جانورانِ بی‌ آزار و بی‌ گناهِ این زمینِ خاکی را نریزند.اگر تازیانِ مُسلمان و تازی پرستانِ مُسلمانِ گروهِ ایران ستیز و آدم کُش مریم و مسعود رجوی و دیگر تازی پرستانِ انیرانی ایران ستیزِ مُسلمان که برابر اسلام راستین و نابِ محمد تازی؛همواره هوادارانِ خِرد باخته و ناآگاهِ خویشتن و مردم بی‌ گناه ایران و جهان را به کام مرگ فرستادند و هنوز هم به کام مرگ می فرستند؛بدانند که پردیس تازی-اسلامی چیزی جز یک دروغ بزرگ و یک دروغ افسانه ائی دل آویزی بیش نیست؛آیا بازهم این خِرد باختگان؛ره گُم کردگان خودشان را در راهِ اسلام واپسگرای تازیان و الله خون دوست و خون آشام تازیان پاره پاره خواهند کرد؟ روشن است که ناآگاهی سرآغاز همه بدبختی‌ها در درازای سرگذشتِ دور و دراز آدمیان بوده است.زندگی(!) آن جهانی چیست که تازیانِ مُسلمان و تازی پرستانِ مُسلمان؛همواره خودشان و مردم بی‌ گناهِ سراسر جهان را به کام مرگ می فرستند ؟ زندگی(!) آن جهانی اسلام تازیان یَنی= یانی زندگی(!) در روسپی خانه الله تازیان؛که مُسلمانان تازی و تازی پرستانِ مُسلمان؛با دخترانِ سپید روی با پِستان های بسیار زیبا و بَرآمده و با بچه خوشگل های زیبا روی و یا به زبانِ تازی نامه تازیان یَنی= یانی قرآن عرب ها؛با پسر بچه‌های بسیار زیبا یَنی= یانی «غِلمان» در پردیس تازی-اسلامی محمد تازی بیمار؛روان پریش؛کژاندیش؛کژ رفتار؛کژ کردار هم آغوشی می‌ کنند مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان در پردیس تازی-اسلامی تازیان؛به خوشگذرانی همیشگی خویش با دخترانِ سپید روی با پِستان های بسیار زیبا و بَرآمده یَنی= یانی « حوری» برابر تازی نامه تازیان یَنی= یانی قرآن؛سوره 78  النبأ؛آیه 33 و با بچه خوشگل ها؛پسر بچه‌های زیبا روی یَنی= یانی«غِلمان» برای همیشه سرگرم خواهند بود.خاکِ همه گیتی بَر سَرِ کسانی باد؛که دست از اسلام فروشی همیشگی خویش در درون و برون از ایران زمین بر نمی دارند و به این آئینِ سراپا دروغ؛خون ریز؛نژاد پرست؛زشت؛واپسگرا؛نامردمی و پاد مردمی اسلام بیابانی بادیه نشینانِ تازی آباد-عربستان-؛آن هم با داشتنِ دانش نامه های بزرگ و کوچکِ دانشگاهی باور دارند.این کسان یَنی= یانی اسلام پناهانِ بُزدل و اسلام فروشانِ دوره گرد؛کار کُشته؛ایران ستیز و بی آزرمی بسانِ مریم رجوی؛مسعود رجوی؛شیرین عبادی؛عبدالعلی بازرگان؛ابوالحسن بنی‌ صدر؛عبد الکریم سروش؛حمید میرزا آغاسی؛علیرضا میبُدی؛محسن کدیور؛عطا الله مهاجرانی؛اکبر گنجی؛نوید کرمانی؛کتایون امیرپور و سدها و هزاران اسلام فروش دیگر؛ایران ستیزانِ کارکُشته ائی در درون و برون از ایران زمین هستند؛که ستایشگاه و نیایشگاهِ آنان؛بُتکده–کعبه- تازیان می‌ باشد.این تازی پرستانِ مُسلمانِ انیرانی ایران ستیز؛به گفته چکامه سرای نامدار ایران زمین ناصر خسرو؛درختانِ بی بَری هستند؛که تنها و تنها شایسته سوزاندن می‌ باشند؛تا بوی گندِ آئینِ تازی اسلام واپسگرای ایشان؛جهانِ پیشرفته را با آدم‌ های پیشرو و آزاده آلوده نسازد
بسوزند چوب درختان بی‌ بَر
سزا خود همین است مر بی‌ بَری را
ناصر خسرو
پردیس اسلامی
گویند
که اسلام تازیان
یک پردیس
کلان دارد
جوی می و انگبین
و
شیرِ روان
و
دختران دارد
همواره
باورمندانی رنگارنگ
گِرداگِردِ
هر دو جهان دارد
چهارده سده
انگبینی هم
بَر هر خوانِ
ناکسان دارد
Poet / Dichter / چکامه سرا
Nima / نیما

Keine Kommentare: