Sonntag, 16. August 2009

بی خرد کیست تازی زاده ؟

بی خرد کیست تازی زاده ؟

http://www.mshohada.ir/pics/small/small_img434.jpg

مرتضی مطهری

ور همه سنگ کعبه را بوسه زنند حاجیان
ما همه بوسه گه کنیم آن سر زلف سعتری
کوی مغان و ما و تو هر سر سنگ کعبه ای
درد تو کرده زمزمی دست تو کرده ساغری

خاقانی

http://www.hadj.ir/books/1634/images/108hajar.jpg

سنگ سیاه/ حجر الاسود

مرتضی مطهری، یکی از تازی پرستان(عرب پرستان) باورمند(مومن) پیورز(متعصب)، بی آزرم ، پاد(ضد) ایرانی مسلمان بوده است؛ که در سال 1919 ترسائی(میلادی مسیحی)، در فریمان ، چشم به جهان گشوده است و در سال 1980ترسائی(میلادی مسیحی) در تهران، به دست گروه ی آدم کش(تروریستی) مسلمان فرقان، به انگیزه ی بینش فرا اسلامی این گروه ، کشته شده است.شوربختانه ، این آخوند ایران ستیز و فرهنگ ستیز ، مرتضی مطهری ، با برادر مسلمان تازی(عرب) خودش ، تازی زاده(عرب زاده) سید حسن نصر ، پیش از شورش واپسگرای 1979ترسائی(میلادی مسیحی) ، در قادسیه ی ننگین دوم

هموندان(اعضا ی)«انجمن پادشاهی فلسفه» !!! در هنگامه ی فرمانروائی شاهنشاهی پهلوی دوم، آریامهر ، بودند ؛هنگامی که ، آدم ، مار زهر آگین را ، در آستین ، پرورش می دهد ؛ فرجامش، همین خواهد بود ، که مرتضی مطهری ، با بینش ماورای واپسگرای اسلامی اش ، پیشوای مردم ایران گردد ؛ به گفته ی پیشینیان

«از ماست که بر ماست»

و به گفته ی فرزانه ی فرهیخته ی ایران زمین پیروز پارسی بزرگوار

به یزدان که ما گر خرد داشتیم

کجا این سر انجام بد داشتیم

پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار

آخوند مرتضی مطهری ، دشمن شماره ی یک زبان پارسی، فرهنگ پارسی، شناسه ی(هویت) پارسی و پاترمی گری(ملییت) ایرانی بوده ست . مرتضی مطهری ، در درازای زندگی ننگین خودش، در بیگانه و تازی پرستی(عرب پرستی)، همواره کوشیده است ، تا به گونه ائی، زبان پارسی ، فرهنگ پارسی، شناسه ی (هویت)پارسی و پاترمی گری(ملییت) ایرانی را ، آن هم ، شوربختانه، در هنگامه ی فرمانروائی(حکومت) شاهنشاهی ایران، نابود سازد. نوشته های ایران ستیزانه، تازی پرستانه(عرب پرستانه) و پیورزانه ی(معتصبانه) مرتضی مطهری ، آن چنان جایگاه و پایگاهی ، نه تنها در درون زندان های آخوندهای مسلمان خون آشام در سراسر ایران

ونکه(بلکه)، شوربختانه ، در آموزشگاه ها(مدارس) و دانشگاه های ایران ، پیدا کرده است ؛ شوربختانه ، کار به جائی می رسد که ، نویسنده ائی نام دار ، به نام مرتضی راوندی ، که بنا به خوی و سرشت اسلام دوستانه ی خودشان ، که اسلام گرائی و اسلام زدگی ، پایه های ساختاری اندیشه های ایشان را می ساختند ، ایشان ، از مرتضی مطهری ، به نام یکی از دانشمندان بنام !!! یاد می کند ؛ که این دید گاه ی مرتضی راوندی ، ناشی از بینش بیمارگونه ی توده ائی ایشان ، بوده است ؛ که اینگونه ارزیابی و ارزشیابی ایشان از مرتضی مطهری ، نه تنها ، هیچگونه پیوندی با دانش داشته است و دارد و نه با بینش دانشی و نه با واژه ی دانشمند ، ونکه(بلکه)آشتی دادن بینش همگانی (سوسیالیستی)، با بینش اسلامی و یا به گفته ی احسان تبری(طبری)، بینش توحیدی ، که سر چشمه ی پیوند راهبردی (استراتژیک) ، برای رسیدن به همبود گاه ی همگانی(جامعه ی سوسیالیستی)،از راه دور زدن ، از روش(سیستم) سرمایه داری و پیوند زدن با واپسگراترین نیروهای واپسگرای مسلمان همه ی روزگاران ، زیر نام پیکار پاد(ضد) بزرگ سرمایه داری (ضدامپریالیستی)،مردم ایران و هوادران ساده ی توده ائی ها ،این پیوند نا خوشایند را، با چشمان خودشان دیده اند ، که این زناشوئی بینشی(عقیدتی) توده ائی ها با اسلام گرایان ، به چه تبهکاری بزرگی ، پایان یافته است . کار و پروئی مرتضی مطهری ، به جائی رسیده بود ، که بزرگترین دشنام ها ، پرخاش گری ها(توهین ها) را ، به پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار داده و کرده است ؛ که خردمندان می دانند ، از یک تازی پرست(عرب پرست)بی آزرمی ، بسان مرتضی مطهری ، چشم داشت(انتظار) نمی تواان داشت ، که از یک میهن پرست نام داری ، بسان پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار ، که یک تازی ستیز(عرب ستیز) و اسلام ستیز بزرگ بوده است ، پشتیبانی بکند . مرتضی مطهری ، در درازای زندگی آسان و ننگین خودش، در ایران ستیزی ، سوگند یاد کرده بود ، که برابر(مطابق) تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب ها) خودش ، ریشه ی فرهنگ پارسی را بسوزاند ؛ شوربختانه ، در کشوری که ، روشن اندیشان تاریک اندیش ما ، به این آخوندک بیگانه پرست ، آنچنان آزادی و یکه تازی داده اند ، که او ، هر چه دل تنگش اش ، خواسته است گفته است و نوشته است و هیچکس ، اندیشه های پاد(ضد) ایرانی این تازی زاده(عرب زاده) را ، به چالش نکشیده است . شوربختانه ، روشن اندیشان تاریک اندیش ما ، دست به دست ، با همین آخوندهای واپسگرای ایران ستیز ، تیشه به ریشه ی ایران و فرهنگ ایرانی زدند ؛ تا اینکه ، همین مرتضی مطهری پاد(ضد) ایران و ایرانی ، پس از فرو پاشی فرمانروائی شاهنشاهی ایران ، در قادسیه ی دل آزار دوم ، به نام(بعنوان) ، یکی از پیشوایان جنبش واپسگرای 1979 ترسائی (میلادی مسیحی)، پیشوائی «شورای انقلاب» را پذیرفته بود . مرتضی مطهری، در باره ی جشن تیر شید(چهارشنبه سوری)، دشمنی آشکار و راستین اسلام و خودش را، با فرهنگ و آئین ایرانیان ، نشان داده است ؛این کار مرتضی مطهری ، بخوبی نشان می دهد ، که هرگز و هیچگاه ، یک مسلمان باورمند ، نمی تواند ، با دل و جان ، براستی یک ایرانی راستین و میهن پرست باشد ؛ چرا که ، اسلام بنا به خوی و سرشت خودکامه ی(فاشیستی) خود، همواره ، کوشش می کند ، تا آن چیزی را که ، با زندگی ، دست افشانی ، شادمانی ، هنرپروری ،چهره پردازی(نقاشی)، پیکر تراشی ، پایکوبی(رقص)، آواز خوانی ، هنر ، فرهنگ ، پیشروی ، شادی، بهروزی ، بهزیستی ، خنیاگری(موسیقی)پیوند دارد ، نابود سازد و یا به زبان دیگر ، آنچه که رنگ و بوی اسلامی - تازی(عربی) نمی دهد ، بایستی نابودش کرد. اکنون، سخنان تازی نامه(قرآن) را ، در سوره ی گاو(بقره) ، آیه ی 170 که مطهری هم، از این آیه سخن رانده است و سخنرانی نام دار ، مرتضی مطهری تازی پرست(عرب پرست)مسلمان دو آتشه ی شیعه را ، در باره ی جشن تیر شید(چهار شنبه سوری) ، با هم می خوانیم

سوره ۲: البقرة آیه ی 170

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ
﴿۱۷۰﴾

و چون به آنان گفته شود از آنچه الله نازل كرده است پيروى كنيد مى‏گويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته‏ايم پيروى مى‏كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمى‏كرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند [باز هم در خور پيروى هستند]

(۱۷۰)

ای کاش ، آخوند مرتضی مطهری ، زنده بود ، تا به این پرسش ، پاسخ می داد ، که جشن تیر شید(چهارشنبه سوری) ایرانیان، چه پیوندی با آئین تازیان(عرب ها) بت و سنگ پرست دارد ؟؟؟ تازیان(عرب ها)بت و سنگ پرست، به در خواست های محمد تازی (عرب)، پشیزی ارزش ، نمی گذاشتند که دستیار(معاون) محمد ، یعنی الله ، زبان به سخن گفتن گشوده است ، که اگر ، نیاکان شما ، بت پرست بودند ، چرا شما ، می خواهید ، بت پرست باشید ؟ تازه ، هر آدمی ، حتی آن بت پرست هم ، بایستی آزاد باشد ، که آزادنه ، بت های خودش را پرستش بکند ، نه اینکه ، با شمشیر بی مهر اسلام ، به نامسلمانان بگوئید ، یا مسلمان شوید ، یا سر تان را می بریم و زن و بچه های تان را ، به بردگی می بریم و یا در پستی و خواری و دریوزه گی ، به ما مسلمانان، باژ(مالیات) بدهید ؛ این همه ی ارزش ها و آموزه ها ی آئینی(دینی) شما مسلمانان ، بویژه آخوند مرتضی مطهری می باشد ؛ تازه ، آخوند بی آزرم ، مرتضی مطهری ، با بی شرمی ، بنا به خوی و سرشت بیگانه پرستی و پاد(ضد) ایرانی بودن خودش ، تازیان(عرب ها) بی فرهنگ سنگ و بت پرست را ، با ایرانیان یکتا و خدا پرست زرتشتی ، سنجش(مقایسه) می کند !!!!!! اینگونه سنجش ها(مقایسه ها) چیزی نیست به جز پذیرش آگاهانه ی دریوزه گی و چاپلوسی بیگانگان تازی(عرب) را کردن ؛ اینگونه سنجش بیخردانه ، سنجش روشنائی «بینش پارسی» با تاریکی «بینش تازی(عربی) » ست.

پس ،آخوند مرتضی مطهری ، سخن گفتن از سوره ی گاو(بقره) آیه 170، آن چنان بی ارزش ، بی چم(بی معنی) و تهی از هر گونه سنجش گری(مقایسه کردن) با ایرانیان با فرهنگ می باشد ؛اینگونه ارزیابی های بی پایه و مایه تنها ، هوادارن تازی(عرب) شما را، که با شنیدن اینگونه واژه ها و سخنان تازی گرایانه ، شادمان می گردند، شادمان می سازد. اکنون، سخنان اندیشمندانه !!! و نام دار ، آخوند مرتضی مطهری را ، در باره ی ، جشن تیر شید(چهارشنبه سوری) با هم می خوانیم:

«نیاکان ما در گذشته چنین می کردند ما هم چنین می کنیم . چهارشنبه آخر سال می شود، آخر سال شمسی ، چهارشنبه آ خر اسفند ماه می شود .بسیاری از خانواده ها ،که باید بگویم ، خانواده های احمق ها ، بسیاری از خانواده های احمق ها ده یا الله آتشی روشن میکنند ، هیزمی روشن میکنند، بعد آد م ها ی سرو برو گنده ، با آن هیکل های نمی دانم چنین و چنین ، از روی آتش می پرند. ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من.آه این چقدر حماقت است .خوب چرا چنین می کنید؟ آقا یک سنت است مال ما مردم.از قدیم پدران ماچنین می کردند. قران می گوید: اولوکان اباهم لایعقلون شیأ.اگر پدران گذشته تان چنین کاری می کردند،شما می بینید یک کار احمقانه است، دلیل خریت پدران شما است روشونو بپوشید.چرا دو مرتبه این سند حماقت را سال به سال تجدید می کنید.این فقط یک سند حماقت است،که هی کوشش می کنید که این سند حماقت را همیشه زنده اش نگاه دارید.مائیم که چنین پدران احمق داشتیم .اولوکان اباهم لایعقلون شیأ.از طرف دیگر قران نمی گوید ،هرچه که سنت است ،پس باید درهم کوبید و هرچه کهه نو است… نو گرائی –یک عده هم می گویند نوگرائی .. این چطور ؟ نوگرائی هم درست نیست .برای اینکه نو گرائی درست نیست»


از آنجائی که ، اسلام خودکامه (فاشیستی) و واپسگرای محمد تازی(عرب)، دشمن شماره ی یک ، شادی می باشد ؛ آنگونه که ، در خود تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب ها) ، سوره ی 28 قصص ، آیه ی 76 ، آمده است که


سوره 28: القصص آیه 76


لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ
شادى مكن كه الله شادى‏كنندگان را دوست نمى دارد

إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ

﴿76

قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد و از گنجينه‏ها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه نيرومندى سنگين مى‏آمد آنگاه كه قوم وى بدو گفتند شادى مكن كه الله شادى‏كنندگان را دوست نمى‏دارد


مرتضی مطهری ، این تازی پرست(عرب پرست) فرهنگ ستیز و ایران ستیز بی آزرم ، در ایران زمین ، سرزمین کوروش بزرگ و فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار

دشمنی آشکار خود را ، با جشن نوروز و آئین جشن تیر شید(چهارشنبه سوری) ، بسان برادر مسلمان تازی زاده(عرب زاده) آئینی(دینی) خود ، امام محمد غزالی


که در کیمیای سعادت ،همین چرندیات مرتضی مطهری را می گفت و سخن پراکنی می کرد که

« نوروز و سده باید که مندرس شود و کس نام آن نبرد و یا آنچه برای سده و نوروز فروشند چون سپر و شمشیر چوبین و بوق سفالین این در نفس خود حرام نیست اما برای اظهار شعار گبران حرام است و مخالف شرع و هر چه برای آن کنند نشاید »


نشان داده است و می گوید که

«مائیم که چنین پدران احمق داشتیم»

آخوندک تازی پرست(عرب پرست) و بی آزرم ، نیاکان ما ایرانیان ، وارونه ی شما تازی پرستا ن(عرب پرستان) مسلمان

*

یکتا و خدا پرست بودند ، چرا که ، یکتا پرستی ،از سرزمین زیبا و دل آرای ما ، ایران ، برخاسته است

*

وارونه ی شما تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان ، نیاکان ما ایرانیان ،به گفته ی سرگذشت نگار(تاریخ نگار) یونان ، هرودوت ،نه بت و نه سنگ پرست بودند

*

نیاکان ما ایرانیان ، از فرهنگ پویائی برخوردار بوده اند ، که در سرزمین شان ، ایران بزرگ ، زنان ، پادشاهی می کردند

*

آخوندک بی خرد ، آتش نماد روشنائی و نماد زندگی و نماد گرمی(انرژی) می باشد

*

هستی ، بدون آتش و بدون روشنائی نابود خواهد شد

*

نیاکان ما ایرانیان ، از آتش ، بنام(بعنوان) یک نماد(سمبل) ، نگاهبانی می کرده اند؛ وارونه ی شما ، دروغگویان مسلمان ، که ایرانیان را ، آتش پرست !!! می دانستند و هنوز هم می دانند و کار به جائی رسیده است که ، ایرانیان ناآگاه ، هم اینگونه واژه های زشت را ، بر زبان می آورند ؛ نیاکان ما ایرانیان ، نگاهبانان آتش و روشنائی بوده اند نه پرستندگان آتش و روشنائی

*

نیاکان ما ایرانیان، اهورا مزدا «دانای توانا و خردمند» را می پرستیدند نه آتش را

*

آیا پریدن ، از روی آتش ، بهتر است یا دیوانه وار ، بسان شتران افسار گسیخته، هن هن کنان ، دور بتکده ی(کعبه) تازیان(عرب ها)، خانه ی سنگی الله(بیت الله) گردیدن و چرخیدن ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش بهتر است ، یا در آئین حج ،سنگ به اهریمن(شیطان)، پرتاب کردن ، همان کاری را که تازیان(عرب ها)ا

پیش از اسلام واپسگرای محمد تازی (عرب)، انجام می دادند ؟

*

آیا پریدن، از روی آتش بهتر است ، و یا هر سال ، برای پرتاب کردن سنگ ، به اهریمن (شیطان)، بیشمارانی از دیدارکنندگان «حاجیان حج » جان شان را برای این کار «سنگ پرتاب کردن» از دست می دهند و راهی پردیس(بهشت)، محمد تازی(عرب)، در عربستان، می شوند ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش بهتر است ، یا لی لی کنان ، راه ی صفا و مروه را پیمودن، همان کاری را ، که تازیان(عرب ها)، پیش از اسلام واپسگرای محمد تازی(عرب)، در عربستان انجام می دادند ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش بهتر است ، یا زنجیر زدن و سر و کوپال خود را پاره پاره کردن ، آن هم ، برای آدم کشی ، بسان حسین تازی(عرب) ، که به مادران و دختران ایرانی ، در هنگامه ی تازش تازیان (عرب ها) مسلمان به ایران ، دست درازی (تجاوز) کرده است ؟

*

آیا پریدن ،از روی آتش بهتر است ، یا دیوانه وار به گرد خانه ی زری(طلائی)، رضا ی تازی(عرب) گردیدن و چرخیدن که خود رضای تازی(عرب)، از تندی

شدت) نادانی ، انگور زهر آکین را ، نوش کرده است و برای همیشه ، راهی پردیس (بهشت) محمد تازی(عرب) ، شده است ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش ، بهتر است ، یا در روز عاشورا و تاسوعا ، برای تبهکاری ، به نام حسین تاز ی(عرب) ، سر و پیکر خود را گل آلود کردن ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش ، بهتر است ، یا شب و روز ، به چاه مهدی تازی(عرب) ناپیدا(غایب) در جمکران ، سر کشی کردن ، که آیا ، این جانور تازی(عرب) ، سرانجام ، از چاه گنداب خود ، بیرون می خزد و یا همچنان زندگی ننگین و گنداب خود را ، در

چاه ی 1400 ساله ، دنبال می کند ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش ، بهتر است ، یا اینکه سنگ سیاه(حجر الاسود) را بوسیدن ، همان کاری که ، تازیان(عرب ها) بت پرست ، پیش از اسلام واپسگرای محمد تازی (عرب) ، می کردند ؟

*

آیا پریدن ، از روی آتش ، بهتر است و یا سر و چهره و روی خود را در روز عاشورا و تاسو عا ، کوبیدن و دریدن و گریستن و سر کودکان خردسال را شکافتن ،و فریاد یا حسین تازی(عرب)، کشته شد ، سر دادن ، مگر شما نمی گوئید ، که حسین تازی(عرب) شما ، شهید شده است و جای شهید هم ، در پردیس(بهشت) ، می باشد ؛ پس ، این کارهای زشت و بی خردانه ی شما خردباختگان برای چیست ؟

آخوند تازی پرست(عرب پرست) ایران ستیر ، مرتضی مطهری ، در آن جهان ، از پردیس(بهشت) و همپالگی هایش ، در این جهان ، بایستید نگاهی کوتاه به رفتار و کردار زشت خودتان بیافکنید

دریدن تن و پیکر برای تازشگر بیابانی حسین تازی(عرب) که به مادران و دختران ایرانی دست درازی(تجاوز) کرده است ، بوسیدن سنگ سیاه(حجر الا سود) و چرخیدن و گردیدن به دور خانه سنگی الله(کعبه) به شیوه ی بت پرستان پیش از اسلام واپسگرای محمد تازی(عرب) و بسان کودکان دبستانی ، پرتاب کردن سنگ به سوی اهریمن(شیطان)و هر روز ، به چاه جمکران ، سرکشی کردن ، که آیا ، مهدی ناپیدا (غایب) ، از چاه گنداب خود ، بیرون می آید یا نه ؟ کشتن ، آزار و شکنجه ی هزاران جانور بی آزار و بی گناه ، بویژه گوسپندان زبان بسته، برای خشنود کردن الله ی خون آشام شما خردباختگان ، در جشن(عید) قربان شما تازی پرستان(عرب پرستان)مسلمان ، ایران ستیز بیگانه پرست پاد(ضد) ایران و ایرانی برای چیست ؟

اگر نیاکان تازی(عرب) بیابانی ، بی فرهنگ و بی خردتان(احمقتان) این کارهای زشت و بی خردانه(احمقانه) را می کردند؛ پس شما چرا ، همه ساله ،این کارهای زشت و بی خردانه ی نیاکان تازی(عرب) بی خردتان را ، آن هم ، در سده ی بیست و یکم 21 دنبال می کنید ؟

نیما

Keine Kommentare: