Montag, 10. August 2009

به مردو آناهید

به مردو آناهید
زمین شوره سنبل بر نیارد
در او تخم عمل ضایع مگردان
سعدی
پیشگاه ی مردو آناهید ارجمند
با درود و سپاسگزاری از مهر شما به نوشته های من اندک مایه و با سپاس از خرده گیری های خردمندانه ی شما که در نوشته های شما جای پای خردورزی و نگاه ی دیگر به رویدادها را که خود حتی اندیشه هائی را که در خواب های دراز زمستانی-اسلامی فرو رفته اند به پرسیدن و اندیشیدن وامی دارد و این خود کار بسیار ارزشمندی است که پدیده ها را آن گونه که هستند بایستی بررسی و ارزیابی کرد و نه آنگونه که ما می خواهیم پدیده ها را بایستی بررسی و ارزیابی کرد شما سروده ی بسیار زیبا ی چکامه سرای میهن مان ایران سعدی فرزانه را نوشته اید که:
«در هیچ شوره زاری هیچ گلی بر نخواهد خاست»
که سخن بس زیبا و دل نشینی می باشد با همه ی این آگاهی و دانستنی ها بازهم آدم خردمند گاهگاهی کارهای بی خردانه هم انجام می دهد ما ایرانیان بویژه خردباختگان تازی پرست آن چنان بیگانه پرست شده اند که هر سخن بی سر و ته یک تازی بی نام و نام دار آدم کش را آن چنان بالا و پائین و ستایش می کنند که آدمی در کارهای این چنین آدمیان نه تنها شگفت زده می گردد ونکه(بلکه) گاهگاهی آن چنان ناامید می گردد و به خود می گوید:
«بگذار تا اینان هم در نادانی خود «شادی بکنند


چرا که آن ها هم از آزادی بر خوردار خواهند بود که نادان از این جهان بروند همان گونه که نادان در این جهان زیسته اند سروده های جاودان گاتاهای زرتشت فرزانه و سروده های چکامه سرایان بزرگ ایران زمین بویژه پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار سعدی مولوی و حافظ از آن چنان زیبائی برخوردار هستند که تازی نامه در برابراش آنچنان بی ارزش و بی چم(بی معنی) می باشد که ما ایرانیان شوربختانه آن چه را که خود هزاره ها و سده ها داشته ایم و داریم به گونه ی ناباورانه به گفته ی حافظ بزرگ آنچه را که خود داشته ایم دست گدائی و دریوزه گی بسوی بیگانگان اهرمن چهره گان دراز کرده ایم و هنوز هم شوربختانه در سده ی بیست و یکم 21 دراز می کنیم
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
حافظ
گسستن و بریدن از باورهای واپسگرا بیگانه بسیار خشن ناانسانی و پاد(ضد) مردمی اسلام تازیان کار بسیار سخت اما شدنی ست به گفته ی انوشیروان جلال الدین مولوی آنگونه که شما هم سروده ی زیبایش را در نوشته ی خودتان نوشته اید
نی حریف است هر که از یاری برید پرده هایش پرده های ما درید
با درود و سپاس بیشمار
نیما



Keine Kommentare: