Montag, 4. Januar 2010

Allah and Pig // Allah und Schwein // االله و خوک

Allah and Pig
Allah und Schwein
االله و خوک


پیشگفتار
الله ! این چه بازی کودکانه ایست که با خوکان می‌ کنی ؟
خوکانِ بیگناه را در جهان رسوای کسان و ناکسان می‌ کنی ؟
سد گِله و ناله و داد خواهی از گفتار تو دارند خوکان
سد سینه سخن و کینه دیرینه از کردار تو دارند خوکان
نیما آریان
اسلام بیدادگر؛اسلام خونین؛اسلام خون ریز؛اسلام بی مِهر؛اسلام سَربُر؛اسلام دست و پا بُر؛اسلام نژاد پرست و اسلام واپسگرای تازیانِ بیابانی بی سر وپا و بی فرهنگ؛بُزرگترین بدبختی و بُزرگترین ننگِ همه آدمیان در همه دروان ها می‌ باشد که شوربختانه این آئینِ سراپا دروغ با کژاندیشی های گفتاری؛کژاندیشی های رفتاری و کژاندیشی های پنداری؛بیش از یک میلیارد انسان‌های خِردباخته با دستار و بی دستار و با پایان نامه‌های دانشگاهی و بدونِ پایان نامه‌های دانشگاهی را با خودش از بامدادان تا شامگاهان سرگرم می‌ کند که این یک میلیارد انسان‌های خِردباخته که خودشان را سَراَفرازانه بندگان و بردگانِ الله و یا به زبانِ تازی یَنی=یانی «عبدالله» می نامند.اگر نیک به این آئینِ اسلام تازیان بنگریم می‌ بینیم که مُسلمانان تازی و تازی پرستانِ مُسلمان خودشان؛سنگ پرستان و بُت پرستانِ مُسلمانِی بیش نیستند که شوربختانه همه آدمیان روی زمین یَنی=یانی نامُسلمانان جهان را با پُرروئی های تازی-اسلامی خویش گُمراهان(!)؛نادانان(!)؛الله ناباوران-کافران-(!) دورویان-منافقان-(!) و هنبازگیران-مُشرکان-(!) می نامند؛بدونِ اینکه هم نگاهی به پیرامونِ آئینِ اسلام واپسگرای خودشان و اندیشه‌های زشتِ بُت و اندیشه‌های زشتِ سنگ پرستانه تازی-اسلامی خودشان بکنند؛که مُسلمانان تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ سنگ پرست وبُت پرست به چه کارهائی بسیار نادرست و بسیار زشتی در هنگام برگزاری آئینِ حج به درازای 1400 سال دست می‌ زنند؛که نامُسلمانانِ جهان را همواره با پُرروئی های تازی-اسلامی خویش به بُت پرستی(!) و یا به زبانِ تازی یَنی=یانی «شرک و مُشرکین»(!)سرزنش می کنند.براستی که آدمی همواره دل آزرده می گردد که ایرانیانِ میهن دوست و میهن پرست ناگزیرند آن هم شوربختانه در سده بیست و یکم همواره خودشان را با یک نوشته بسیار بی‌ ارزش و یک نوشته بسیار بی سَر و ته ائی؛به نام تازی نامه یَنی=یانی قرآنِ یک تازی بیابان گردِ بیابانی کودک آزار؛ دزد؛کاروان زن؛راهزن؛سَربُر؛دست بُر؛پا بُر؛زبان بُر؛آدم کُش و دست درازگر-تجاوزگر- به زنان و دخترانِ مردم سرگرم بکنند؛با اینکه در جهانِ کنونی نوشته های بسیار زیبا؛ دل آرا و ارزشمندی از اندیشمندان و فرزانگانِ جهان یافت می شود که آدمی از خواندن آنان نه تنها سود می بَرَد ونکه -بلکه- بسیار شادمان هم می گردد؛چه کنیم که دزدیدنِ خِردِ آدمی از سوی اسلام و اسلام فروشانِ بی آزرمی بسانِ ابوالحسن بنی صدر؛محسن کدیور؛عبدالکریم سروش؛عبدالعلی بازرگان؛شیرین عبادی؛مسعود رجوی؛مریم رجوی؛حمید میرزا آغاسی و دیگر تازی پرستانِ مُسلمانِ ایران ستیزِ و ایران ویرانگر درون و برون از ایران زمین بسیار آسان می باشد؛به هرروی باز گرداندنِ آن به جایگاه و پایگاهِ شایسته و بایسته و راستین اش بسیار و هزاران بار دشوار است.پیش از آنکه از تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب ها در باره خوردن و آشامیدن؛بویژه کار بُردِ -مصرف- گوشتِ خوک سخن بگوئیم؛ناگزیریم که نخست به بررسی سخنانِ بسیار
بی ارزش؛بی پایه و مایه و سخنانِ پریشان و درهم برهمی به نام آفریننده جهان از سوی دین فروشان و اسلام فروشانِ و دیدگاهِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ باورمند در باره کار بُردِ -مصرف-گوشتِ خوک بپردازیم
سخنانِ پریشان و درهم برهمی
به نام آفریننده جهان
قرآن؛سوره 3 آل عمران؛آیه 67
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى بلكه حق گرايى فرمانبردار بود و از مشركان نبود
ابرهیم که محمد سَربُرِ تازی خودش شیفته اش بود و او را سده ها پیش از خویشتن برابرِ قرآن؛سوره 3 آل عمران؛آیه 67 مُسلمان(!) می‌ دانست؛گوشتِ شتر را ناروا -حرام- می سازد.محمد تازی که می‌ دانست که تازیان بدونِ گوشتِ شتر و شیرِ شتر می بایستی همدیگر را می خوردند؛فرمانِ ابراهیم مُسلمان(!) سده ها پیش از اسلام را نادیده می‌ گیرد و گوشتِ شتر و شیرِ شتر را روا -حلال- می سازد.یهودیان که برابرِ توراتِ خویش گوشتِ خوک؛گوشتِ شتر و شیرِ شتر را ناروا -حرام- می‌ دانستند؛محمد تازی سَربُرِ را وا می‌ دارد که با کژاندیشی ها و با بدآموزی های خویش تنها 50 در سد از آن را بِدُزدَد چرا که تازیان بدونِ گوشتِ شتر و بدونِ شیرِ شتر همگی راهی گِنَهم -جهنم- تازی-اسلامی می گشتند.محمد تازی که آئینِ سَربُر اش چیزی جز رونویسی از توراتِ یهودیان؛انجیلِ ترسایان و گاتاهای فرزانه فرهیخته ایران و جهان زرتشتِ بزرگوار نیست؛خوردنِ گوشتِ خوک را بسانِ یهودیان ناروا -حرام- می‌ سازد تا یهودیان به او و آئینِ اسلام اش گرایش پیدا بکنند؛با نگرش به این که یهودیان گوشتِ شتر را ناروا -حرام- می دانند.مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان با پُرروئی های تازی-اسلامی خویش؛بدون هیچگونه انگیزه‌های -دلایل- کهن نگاری -تاریخی- برای اینکه این آش درهم جوشی به نام سخنانِ آفریننده جهان را نادیده بگیرند و یا به زبانِ دیگر ماست مالی بکنند از دستکاری(!) تورات و از دستکاری(!) انجیل سخن می‌ گویند تا چرندیاتِ دو بیمار روانی روان پریش به نام الله تازیان و محمد تازی را درست و دیگر اندیشه‌های یهودی و ترسائی را نادرست نشان بدهند
دیدگاهِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان باورمند
 در باره کار بُردِ گوشتِ خوک
اکنون با دیدگاهِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ باورمند در باره کار بُردِ -مصرف- گوشتِ خوک از زبانِ خودشان آشنا می گردیم و آنگاه به بررسی این دیدگاهِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ باورمند در باره کار بُردِ -مصرف-گوشتِ خوک می بپردازیم:ا
چرا اسلام خوردن گوشت خوک را حرام کرده است؟

اسلام اولین دینی نیست که خوردن گوشت خوک حرام کرده است بلکه آیین یهودی نیز آن را تحریم نموده است و تا اکنون هیچ یهودی در اروپا و آمریکا،مگر استثناء گوشت خوک را مصرف نمیکند و کسی آن را بر یهود ایراد نگرفته بلکه غرب عادات دین یهود را گرامی میدارد.آنگاه که حضرت مسیح-علیه السلام-آمد.تصریح کرد-همچنانکه در انجیل بیان شده-به اینکه نیامده است تا ناموس را نقص کند بلکه آمده تا آن را کامل نماید، یعنی؛نیامده است تا قوانین یهود را و در بین آن،تحریم گوشت خوک را تغییر دهد.پس بر این اساس،منطقی آن است که گوشت خوک در آیین مسیحیت نیز حرام باشد.هنگامی که اسلام آمد او نیز در امتداد دیگر ادیان آسمانی گذشته،گوشت خوک را تحریم کرد و قرآن کریم در چهار جا صریحاً آن را بیان کرده است.از جانب دیگر-به اضافه این تحریم دینی-اسباب و دلائل دیگری وجود دارند که این تحریم را تأکید میکند-از جمله،دانشمندان مسلمان اثبات کرده اند که خوردن گوشت خوک به تندرستی زیان میرساند مخصوصاً در مناطق گرمسیر علاوه بر آن،آیات قرآنی حرمت گوشت خوک را با حرمت گوشت میت و خون یک جا جمع کرده است.خوردن گوشت میت و خون به دلیل جمع شدن انواع میکروب و مواد مضر ثابت شده است پس گوشت خوک نیز در این مضرات بر آنان حمل میشود.اگر ابزار و آلات جدید و مدرن در گوشت خوک، خون و ریه های آن،کرمهای بسیار خطرناک را کشف کرده است،چه کسی ضمانت میکند که آفات دیگری نیز وجود ندارند که هنوز کشف نشدهاند.انسان به قرنهای متمادی نیاز دارد تا یک آفت را کشف کند.خداوندی که انسان را آفریده است.اسباب سود و زیان او را از همه کس بهتر داند و قرآن بر این حقیقت تأکید میکند و میفرماید Ðو فوق کل ذی عم علیم Ñ(ما فوق هر عالمی،عالمی است).یوسف/ 76

اسلام برای ضروریات نیز حساب باز کرده و محرمات را در آن مباح نموده است و در این مورد قاعدة مشهوری است که می گوید(ناچاری حرام را حلال میکند).بنابراین اگر ضرورتی-که جان انسان را به خطر افکند-پیش آمد و مسلمان را ناچار کرد از غذاهای حرام از جمله گوشت خوک استفاده کند،هیچ اشکالی ندارد.همچنانکه قرآن به این مسأله اشاره میکند Ðفمن اضطر غیرَ باغٍ و لا عادٍ فلا إثمَ علیهÑالبقره/ 173.(آن کسی که مجبور شود(به خاطر حفظ جان از اشیاء حرام بخورد) در صورتی که علاقه مند و متجاوز(از حد سد جوع) نباشد گناهی بر او نیست.اما نباید استفاده از خوراک حرام از حد ضرورت (سدجوع) تجاوز کند در غیر اینصورت متجاوز و گناهکار به حساب میآید
نگاه بکنید به نوشته پائین
چرا اسلام خوردن گوشت خوک را حرام کرده است؟
الله فراموشکار و خوک گناهکار
در تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب ها دست کم؛ کما بیش بیست آیه در باره خوردن؛آشامیدن و کاربُردِ-مصرف- خوراک های روزانه بویژه روا -حلال- و ناروا -حرام- بودنِ خوراکی ها در سوره‌های گوناگونِ قرآن اینگونه آمده است:ا
سوره 2؛آیه 168
سوره 2؛آیه 173
سوره 5؛آیه3
سوره 5؛آیه4
سوره 5؛آیه 5
سوزه 5؛آیه87
سوره 5؛آیه90
سوره5؛آیه96
سوره 6؛آیه118
سوره6؛آیه119
سوره 6؛آیه121
سوره 6؛آیه 145
سوره 7؛آیه31
سوره 10؛آیه 59
سوره16؛آیه 14
سوره 16؛آیه 114
سوره 16؛آیه115
سوره 16؛آیه 116
سوره 23؛آیه51
سوره 40؛آیه79

مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان؛با شادی و شادمانی تازی-اسلامی خویش همواره بانگ بَر می آورند که محمد سَربُرِ تازی آنها در1400سال پیش گفته است که خوردنِ گوشتِ خوک روا-حلال- نیست و امروز دانش پزشکی(!) هم به انگیزه بیماری های(!) بیش از اندازه ائی که در گوشتِ خوک یافت می شود؛اسلام سَربُرِ

محمد تازی گوشتِ خوک را به این انگیزه پزشکی(!) و به این انگیزه دانشی(!) ناروا -حرام- ساخت.مُسلمانانِ تازی؛تازی پرستانِ مُسلمان و یهودیانِ پیورز به این جانور زبان بسته؛بیچاره و بی گناه که هیچ گناهی نکرده است؛به جز اینکه با همه بدیها و خوبی هایش بسانِ همه جانداران؛آفریده یَهُوَه یَنی=یانی -خدای یهودیان- و الله مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان یَنی=یانی -خدای مُسلمانانمی باشد؛گیریم که بُتِ بُزرگِ اللهِ تازیان به چَم -معنی- خدا باشد؛این همه برچسب‌های زشت و این همه برچسب‌های ناچسب‌؛به این جانور بسیار مِهربان؛زبان بسته؛بیچاره و بی گناه می زنند.آیا این سخنانِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان که این همه برچسب‌های ناچسب‌ به این جانور زبان بسته؛بیچاره و بی‌ گناه به نام خوک می‌ زنند؛سخنانِ درستی می‌ باشد ؟ با اینگونه فرنودهای -دلایل- بچه گانه؛مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پُرخور نبایستی گوشتِ گاو بخورند؛چرا که پس از خوردنِ گوشتِ گاو مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان به بیماری ب.اس.ا
Bovine spongiforme 
Enzephalopathie(BSE)
دُچار می گردند.چندگاهی بود که در جهان؛بویژه در اروپا کسی از خود دلیری نمی دید که گوشتِ گاو را بِخَرَد و بخورد؛چرا که گاو به بیماری ب.اس.ا دُچار می‌ شود که این بیماری ب.اس.ا در پیکرِ گاو پیدا شده است
Bovine spongiforme 
Enzephalopathie(BSE)
پرسیدنی است که چرا اسلام سَربُرِ محمد تازی مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان؛خوردن و کاربُردِ-مصرف- گوشتِ گاو را در تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآنِ عربها ناروا -حرام- نساخت؛با اینکه مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پُرخور پس از خوردنِ گوشتِ گاو به بیماری ب.اس.ا
Bovine spongiforme 
Enzephalopathie(BSE)
دُچار می گردند.اکنون گیریم که در تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآنِ عربها نوشته شده باشد که خوردنِ گوشتِ گاو برای مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان پُرخور ناروا -حرام- است؛آیا این سخن و این کار و این رویداد به این چَم -معنی- می باشد که این سخن؛سخن اللهِ تازیان می باشد؟ اگر بسانِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ باورمندِ سد در سدِ چشم و گوش بسته باشید؛با پاسخ گفتنِ آری از هر کاهی؛کوهی بسودِ آئینِ واپسگرای اسلام می سازید؛اگر انسانِ اندیشه ورز؛انسانِ خِرد ورز و انسانِ خِردمند باشید؛با پاسخ گفتن نه؛دنبالِ ریشه های اینگونه سخنانِ بی‌ ارزش و سخنانِ بی‌ پایه و مایه می گردید.اکنون در سده و در روزگار ما انسان هائی بُزرگ؛انسان هائی فرزانه؛ و انسان هائی فرهیخته در هر چهار گوشه این جهانِ پهناور بودند و هستند بسانِ راستگو رهنما -صادق هدایت- بزرگوار؛کاظم زاده ایرانشهر و میلیون ها انسان های فرهیخته ائی دیگری که دوست نداشتند و هرگز هم دوست ندارند که به جانورانِ بی‌ آزار و جانورانِ بیگناه ستم بکنند و آگاهانه از خوردنِ گوشتِ جانورانِ بی‌ آزار و جانورانِ بیگناه خود داری ورزیدند و آگاهانه از خوردنِ گوشتِ جانورانِ بی‌ آزار و جانورانِ بیگناه خود داری می‌ ورزند
 
http://eternal-metal666.persiangig.com/image/hedayat108.jpg
راستگو رهنما:کاظم زاده ایرانشهر
پس اگر یکی از اینگونه انسان‌های فرزانه؛انسان‌های فرهیخته و انسان‌های جانور دوست؛در 1400 سال پیش؛چنین دیدگاهِ انسانی و چنین دیدگاهِ باارزشی داشت پس ما بایستی سخنان ارزشمندشان را سخنانِ آفریننده(!) جهان بدانیم و ارزیابی بکنیم؛گیریم که بُتِ بُزرگِ الله تازیانِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ آفریننده(!) جهان باشد؟ یکی دیگر از اینگونه انسان های فرزانه؛فرهیخته و با خوی و سرشتِ نیک انسانی؛ابوالعلای معری می باشد.ابوالعلای معری؛یکی از چکامه سرایانِ نابینای تازیان،در روزگارانِ گذشته بوده است؛که نه تنها از خوردنِ گوشتِ خود داری ورزیده است ونکه -بلکه- آفریننده هیچ بچه ائی هم نبوده است و در سنجش؛اگرچه این سنجش با پوزش از ابوالعلای معری؛پرخاشی به ابوالعلای معری می باشد؛ما برآن نبودیم و نیستیم که کارکردِ این مردِ بُزرگ را آلوده بکنیم و او را با محمد تازی سَربُری که خوی و سرشتِ جانوری داشته است سنجش بکنیم چرا که ابوالعلای معری هزاران باراز محمد تازی سَربُر انسان تر،مردتر و با فرهنگ تر بوده است تا جای اینکه؛ناصر خسرو؛چکامه سرای بُزرگِ ایران زمین؛در ستایش خویش،ازابوالعلای معری در نوشته خویش سفرنامه می‌ نویسد که :ا
«نیم من نان جوین را تبه کرده که جز آن هیچ نخورد کتابی ساخته که آن را الفصول و الغایات نام نهاده... چنان که اورا تهمت کردند که تو این کتاب را به معارضه قرآن کرده ای»
نگاه کنید به سفرنامه از ناصر خسرو؛برگ های14 و 15 به کوشش دکتر نادروزین پور؛چاپ ششم تهران1366
همان‌ گونه که خوانندگانِ ارجمند می‌ بینند؛اینگونه فرنودها -دلایل- بسیار کودکانه؛بی پایه و مایه و پیش و پا افتاده است.تازه مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ باورمند بایستی بدانند که چگونه است که یَهُوَه یَنی=یانی خدای موسی و خدای یهودیان خوردن و کاربُردِ -مصرف- گوشتِ خوک را ناروا -حرام- می سازد؛پدر آسمانی یَنی=یانی خدای عیسی و خدای ترسایان خوردن و کاربُردِ -مصرف- گوشتِ خوک را روا -حلال- می سازد؛الله یَنی=یانی خدای ساختگی محمد تازی و خدای ساختگی مُسلمانان -گیریم که الله به چَم-معنی- خدا باشد؛-یکبار دیگر خوردن و کاربُردِ -مصرف- گوشتِ خوک روا -حلال- شده به فرمانِ خدای عیسی و خدای ترسایان یَنی=یانی پدر آسمانی راناروا -حرام- می سازد؛با اینکه پیروانِ این سه آئینِ ابراهیمی یَنی=یانی آئینِ یهودی؛آئینِ ترسائی وآئینِ اسلام،سخنانِ پایه گذران آئینِ خویش را سخنانِ آفریننده جهان یَنی=یانی خدا می‌ دانند که هرگز نبایستی سخنانِ ناسازگار بگوید.این ناسازگاری ها -تناقضات- این سه آئینِ ابراهیمی یَنی=یانی آئینِ یهودی؛آئینِ ترسائی و آئینِ اسلام نشان می‌ دهد که موسی؛عیسی؛محمد انسان هائی بسانِ دیگر انسان ها بودند؛با دیدگاه های درست و نادرست شان و هیچکدامشان فرستاده نیروئی به بنام یَهُوَه یَنی=یانی خدای موسی و خدای یهودیان؛پدر آسمانی،یَنی=یانی خدای عیسی و خدای ترسایان و الله یَنی=یانی خدای ساختگی محمد تازی و خدای ساختگی مُسلمانان -گیریم که الله به چَم-معنی- خدا باشد؛- نبودند.چشمگیر است که واژه آفریننده جهان در این سه آئین؛سه نام گوناگون به بنام یَهُوَه یَنی=یانی خدای موسی و خدای یهودیان؛پدر آسمانی،یَنی=یانی خدای عیسی و خدای ترسایان و الله یَنی=یانی خدای ساختگی محمد تازی و خدای ساختگی مُسلمانان -گیریم که الله به چَم-معنی- خدا باشد؛- دارد.این نام های گوناگونِ آفریننده جهان در این سه آئین خود به تنهائی نشان میدهد که این نام های گوناگون برخاسته از فرهنگِ بومی؛آئین بومی؛کهن نگاری -تاریخ- بومی مرم این سرزمین می باشد.و هم از این روی است که آفریننده جهان در این سه آئین سه نام گوناگون به بنام یَهُوَه؛پدر آسمانی و الله دارد.نا گفته نماند که محمد تازی به انگیزه داشتنِ زنِ یهودی به نام خدیجه؛از توراتِ یهودیان بیشتر آگاهی داشته است تا از انجیل ترسایان.بدین انگیزه در هنگامه زندگی محمد تازی؛مُسلمانانِ نخستین از این گونه ناسازگاری ها در این سه آئین آگاهی آن چنانی نداشته اند و مُسلمانانِ پیورزِ امروزی برای چاره جوئی اینگونه ناسازگاری ها از دست کاری -تحریف-(!) تورات و دست کاری -تحریف-(!) انجیل سخن می‌ گویند که این گونه سخن گفتن؛سخن بسیار بی پایه ائی می‌ باشد چرا که ترسایان دست نوشته بسیار کهن انجیل را در1600سال پیش یَنی=یانی 200 سال پیش از اسلام محمد تازی؛به زبانِ یونانی در نَسک خانه های-کتاب خانه‌های- خودشان نگه داشته اند و انجیل امروزی بر گرفته از انجیل1600 سال پیش می باشد.مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ باورمندِ مُسلمان بایستی بدانند که محمد تازی با داشتنِ هزاران دانش(!) این جهانی و هزاران دانش(!) آن جهانی نمی دانسته است که به دستِ یک زن؛آن هم یک زنِ یهودی؛با زهر در چند گامی خویش کُشته می شود.آیا محمد تازی که خودش از تُندی نادانی خویش از روان شناسی مردم روزگار خویش؛ بویژه از روان شناسی یک زنِ یهودی که در برابرِ چشمانش او را برای همیشه به گهنم فرستاده بود؛به گفته پیروانِ پیورز اش می‌ تواند یک پیامبر(!) آن هم بزرگترین پیامبر(!) همه روزگاران باشد که سر انجام این پیامبر(!) دزد؛جنگ جو؛جنگ افروز؛کاروان زن؛بیدادگر؛خون ریز؛سَربُر؛دست بُر؛پابُر؛زبان بُر و نژاد پرست به دستِ یک زن یهودی چرا که محمد تازی به زنانِ مردم بویژه به زنانِ یهودی ستم‌های بیشماری کرده است.از آن جائیکه محمد تازی در جنگ‌های تازشگرانه تازی-اسلامی خویش؛مردانِ زنانِ شوهردار را با بی مِهری های بی مانند خویش می کُشت و سَر می بُرید و در همان گاه با زنانِ آنان؛وارونه تازی نامه -قرآن- خودش همخوابگی و یا بهتر بگوئیم دست درازی می کرد؛کاری که هیچ ستمگری به اینگونه در سرگذشتِ آدمیان نکرده بود؛سرانجام با زهر یک زنِ دلیر یهودی؛به انگیزه بیدادهای بی همتای محمد تازی به یهودیان؛کُشته می شود و راهی پردیس تازی-اسلامی -بهشت- جاودانِ خویش شده است؛می توانست از دانش پزشکی(!) روزگار خویش برخوردار باشد ؟


هر سخنِ درست را نمی‌ شود به یَهُوَه یَنی=یانی خدای موسی و خدای یهودیان؛پدر آسمانی،یَنی=یانی خدای عیسی و خدای ترسایان و الله یَنی=یانی خدای ساختگی محمد تازی و خدای ساختگی مُسلمانان -گیریم که الله به چَم-معنی- خدا باشد؛- و یا به نیروی دیگری در ماورای این جهان چسباند.با نگاهی گذرا به آئینِ یهودی به آسانی می توان رونویسی تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب ها را از توراتِ یهودیان دید.مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان بایستی در سده بیست و یکم بدانند که این مُسلمانان بودند و هستند که نخوردنِ گوشتِ خوک؛بُریدنِ سَرِ جانورانِ بی‌ گناه -ذبح کردن - و بُریدنِ پوستِ خایه نوزادان و کودکان -ختنه کردن- را از یهودی ها آموختند.پس مُسلمانان تازی و تازی پرستانِ مُسلمان در این زمینه چیزی به جز رونویسی از توراتِ یهودیان و دیگران کار دیگری نکردند.افزون بر آن بایستی در این زمینه گفته شود که نویسندگانِ تورات و یا به زبانِ دیگر یهودیان بسیاری از آئین ها و فرمان های پادشاه حمورابی را که در کاوش های-حفریات- شوش بدست آمده است به درونِ تورات راه دادند.پس یهودیان خودشان هم از دیگران بویژه از آئینِ حمورابی سود جُستند.پس توراتِ موسی هم نمی تواند سخنِ یَهُوَه یَنی=یانی خدای موسی و خدای یهودیان باشد.ا مِهرورزیده نگاه بکنید به نوشته محمد معین به نام مجله سخن سال یکم؛شماره سوم؛1322 و خدایان آریائی و آئین یکتاپرستی زرتشت برگ96 و97 از رحیم عزیزی

چشمگیر است که در تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب‌ ها سوره5 المائدة؛آیه 5 آمده است که خوراکِ -طعام- دارندگانِ نامه های آسمانی و یا به زبانِ تازی
أهل الكتاب یَنی=یانی ترسایان و یهودیان برای مُسلمانان و خوراکِ مُسلمانان برای ترسایان و یهودیان روا -حلال- می باشد که این فرمان به گونه خودکار پُشتِ پا زدن به سخنانِ خود اللهِ تازیان می باشد؛که در تازی نامه یَنی=یانی قرآن خودش بروشنی گفته است که خوردن و کاربُرد -مصرف- گوشتِ خوک و آشامیدن باده -شراب- روا -حلال- نمی باشد و یا به زبانِ دیگر ناروا -حرام- می باشد.چگونه است که خوراک ها و نوشابه های ترسایان که در پرستشگاه های خویش یَنی=یانی کلیسا می -شراب- می نوشند و گوشتِ خوک هم می خورند برای مُسلمانان هم می تواند روا -حلال- باشد؛آنگونه که در تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب‌ ها سوره5 المائدة؛آیه 5 آمده است ؟ انگار که اللهِ تازیان به بیماری فراموشی -آلتز هایمر- دُچار شده است.ا

Morbus Alzheimer
Alzheimer-Krankheit

قرآن؛سوره5 المائدة؛آیه 5
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

 امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج بازنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانىبه آنان داده شده به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست ‏خود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زيانكاران است
ما تنها سوره5 مائده؛آیه5 را یک بار در بالا و یک بار در پائین و دیگر سوره‌های تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب‌ ها را در پائینِ همین نوشته نوشتیم؛تا خوانندگانِ ارجمند خودشان اللهِ تازیان را در دادگاهِ ویژه خودشان یَنی=یانی خِردِ ناب زیر پرسش بِبَرند که چگونه است که این همه ناسازگاریها -تناقضات- را باورمندانِ ساده دل در تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب ها نمی بینند و بسانِ کودکانِ دبستانی پای را در یک کفش کردند و همواره بسانِ توتی سخنگوی می گویند که تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب ها سخنانِ الله(!) می باشد؟ مِهرورزیده در این زمینه نگاه بکنید به نوشته همین نگارنده با فَرنام
چرا تازی نامه(قرآن)سخنان الله نمی باشد؟
قرآن؛سوره 6 الأنعام آیه 145

قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده‏اى كه آن را مى‏خورد هيچ حرامى نمى ‏يابم مگر آنكه مردار يا خون ريخته يا گوشت ‏خوك باشد كه اينها همه پليدند يا [قربانيى كهاز روى نافرمانى [به هنگام ذبح]نام غير الله  بر آن برده شده باشد پس كسى كه بدون سركشى و زياده ‏خواهى [به خوردن آنهاناچار گردد قطعا الله تو آمرزنده مهربان است
قرآن؛سوره 16 النحل آیه  115
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

جز اين نيست كه الله مردار و خون و گوشت ‏خوك و آنچه را كه نام غير الله بر آن برده شده حرام گردانيده است [با اين همههر كس كه [به خوردن آنهاناگزير شود و سركش و زياده ‏خواه نباشد قطعا الله آمرزنده مهربان است

قرآن؛سوره5 المائدة؛آیه 90
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [واز عمل شيطانند پس از آنها دورى گزينيد باشد كه رستگار شويد

قرآن؛سوره5 المائدة؛آیه 5
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج بازنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانىبه آنان داده شده به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست‏خود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زيانكاران است
اکنون قرآن؛سوره دوم یَنی=یانی گاو و یا به زبانِ تازی سوره بقره؛آیه 173 را یکبار دیگر با هم می خوانیم که تارنمای نامبرده بالا یَنی=یانی آسپیچ سراوان از آن سخن رانده است که گاهگاهی هم می شود که گوشتِ خوک را خوردسپیچ سرا
قرآن؛سوره 2 البقرة؛آیه 173

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

الله تنها مردار و خون و گوشت‏ خوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير الله بر آن برده شده بر شما حرام گردانيده است [ولى] كسى كه [براى حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهى نيست زيرا الله آمرزنده و مهربان است
اکنون با چند پرسش بسیار ساده به بررسی قرآن سوره 2 البقرة؛آیه 173 می‌ پردازیم که محمد سَربُرِ تازی از زبانِ دستیارش یَنی=یانی الله تازیان چه سخنانِ گهرباری(!) گفته است
پرسش نخست
چه کسی در سده بیست و یکم مُردار به گفته تازی نامه تازیان یَنی=یانی قرآن عرب ها می خورد ؟
پرسش دوم
چه کسی در سده بیست و یکم خون می نوشد ؟
پرسش سوم
چرا هنگام بُریدنِ سَرِ جانورانِ بی آزار و بی گناه؛بایستی نام دژخیم خون دوست؛دژخیم خون ریز؛دژخیم خون خوار و دژخیم شکنجه گری به نام اللهِ تازیان را بر زبان آورد تا گوشتِ این جانورانِ بی گناه و بی آزار که زیر دست و پای مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان شکنجه گر دست و پا می‌ زنند و شکنجه می شوند روا -حلال- گردد تا پیروانِ گردن کلفت شان گوشتِ این جانورانِ بی آزار و بیگناه را با پروانه دو بیمار روانی روان پریش به نام الله تازیان و محمد تازی بخورند ؟
پرسش چهارم
ِچرا افزون خواهان؛ستمگران و دیگر نافرمانان به آئینِ محمد تازی نبایستی برای زنده ماندن گوشت خوک بخورند؛آنان که خود به خود گناهکار و گِهنَمی هستند چرا که افزون خواه؛ستمگر و نافرمان هستند
خنده دارتر آن است که دیگران یَنی=یانی پیروانِ گردن کلفتِ اسلام که نه گناهکار(!) و نه گِهنَمی(!) هستند می‌ توانند با پروانه دو بیمار روانی روان پریش به نام الله تازیان و محمد تازی گوشتِ خوک را بخورند
پرسش پنجم
آیا افزون خواهان؛ستمگران؛نافرمانان و یا خود پرهیزگاران که مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان باشند در رفتار و کردار خویش آزاد نیستند ؟ اگر پاسُخ «نه» می باشد؛پس داستانِ خنده دارِ پردیس-بهشت- و گِهنَم -جهنم- دو بیمار روانی روان پریش به نام الله تازیان و محمد تازی برای کی آمده است ؟.آدمی اگر اندکی از خِردِ خویش و اندکی هم از خِردِ یک کودکِ دبستانی یاری بگیرد می تواند برای همیشه اسلام دو بیمار روانی روان پریش به نام الله تازیان و محمد تازی را به تازی آباد -عربستان- بفرستد
پایان سخن
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
حافظ
مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان بایستی در سده بیست و یکم بدانند که این مُسلمانان بودند و هستند که نخوردنِ گوشتِ خوک؛بُریدنِ سَرِ جانورانِ بی‌ گناه -ذبح کردن - و بُریدنِ پوستِ خایه نوزادان و کودکان -ختنه کردن- را از یهودیها آموختند.پس مُسلمانان تازی و تازی پرستانِ مُسلمان در این زمینه چیزی به جز رونویسی از توراتِ یهودیانی که از دیدگاهِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان دستکاری(!) -تحریف- شده است کار دیگری نکردند.خوک ها بسانِ اسلام و مُسلمانان مردم آزار و سَربُر نیستند.مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز به این جانورِ بسیار مِهربان؛زبان بسته؛بیچاره و بی گناه که تنها خوک نام دارد و هیچ گناهی نکرده است؛به جز اینکه با همه بدی ها و خوبی هایش بسانِ همه جانداران؛آفریده(!) اللهِ نژاد پرستِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمان می‌ باشد؛گیریم که بزرگترین بُتِ تازیان یَنی=یانی اللهِ مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز آفریننده(!) جهان و آفریننده(!) جانوران و آدمیان باشد.مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز که این همه برچسب‌های ناچسب‌ را به این جانور زبان بسته؛بیچاره و بی گناه می زنند؛بدون اینکه اندکی آگاهی از این جانور با‌ارزش داشته باشند و بدون آنکه اندکی خِردِ نداشته خویش رابکار بَبَرند که خوک ها شکم میلیاردها انسانِ گُرسنه را در سراسر جهان سیر می‌ سازند و انسولین خوکی از همین خوکی بدست می‌ آید که مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز از تُندی پُرخوری به بیماری کند -قند- دُچار می‌ گردند و نیاز به انسولینِ خوکی الله ناباوران -کافران- دارند که مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز از شنیدنِ نام خوک چندش شان می شود.افزون بر آن خوک ها بسانِ مُسلمانانِ سد در سد باورمندِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز سَربُر؛دست بُر؛پابُر؛زبان بُر؛خون ریز و دست درازگر به زنان و دخترانِ مردم نیستند و نمی باشند.آنچه را که مُسلمانانِ تازی و تازی پرستانِ مُسلمانِ پیورز بایستی بدانند این است که در جهانِ پیشرفته امروزینِ کشورهای باختری سازمانِ بهداشتِ جهانی با هزاران کارکنانِ کاردان و برجسته نامدار روی خوراک های گوناکون شبانه روز بررسی و پژوهش می‌ کنند تا کاربران و خریداران از کاربُردِ خوراک های گوناگون بویژه گوشتِ خوک و دیگر گوشت ها آسیب نبینند
Author Autor نویسنده
Nima نیما
چکامه ها و نوشته های دیگر نیما آریان را می توانید در تارنمای بالاترین بخوانید

Keine Kommentare: