Mittwoch, 13. Januar 2010

The Reconquista of the home country / Die Reconquista des Vaterlandes / باز پس گیری میهن

The Reconquista of the home country
Die Reconquista des Vaterlandes
باز پس گیری میهن
در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دین شان مردی و داد بود
کزآن کشور آزاد و آباد بود
بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
از آن روز دشمن به ما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی ست
دو سد بار مردن به از زندگیست

پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار
درفش کاویانی
سرزمین مان ، ایران زیبا و دل آرا ، پایه گذار فرهنگ و هنر و فرمانروائی(حکومت) و آرمان آدمی گری
(
حقوق بشر) ، با سرگذشت(تاریخ) دراز و فرهنگ پویا و گوارای 9000 ساله اش ، پس از تازش ها ی بیشماری* از سوی تازشگران کم و بی فرهنگ بیابانی :
*
تازش اسکندرمگدونی(مقدونی)در سال 334 پیش از زایش عیسی مسیح(قبل از میلاد)*
تازش ترکان غزنوی در سال 999 ترسائی
(
میلادی مسیحی)*
تازش ترکان سلجوقی در سال 1030 ترسائی
(
میلادی مسیحی)*
تازش ترکمانان غز در سال 1156 ترسائی
(
میلادی مسیحی)*
تازش مغول ها در سال 1220 ترسائی(میلادی مسیحی)*
تازش تیمور در 1381 ترسائی(میلای مسیحی)*
تازش افغان ها در سال 1720 ترسائی(میلادی مسیحی)*
تازش یگانه ، بی مانند در خون ریزی و خون خواری ، کشنده ، ترسناک ، بیمارگونه ، و بی مهر بزرگترین راهزنان ، آدم خواران ، آدم سوزان ، تازشگران خون ریز و خون خوار جهان ، یعنی دژخیمان مسلمانان تازی(عرب) ، با اسلام ماورای واپسگرای تازشگربیابانی خودشان ، زیر درفش خودکامه ی(فاشیستی) ناانسانی ، نامردمی اندیشه ها ی خودپرستانه ، پاد(ضد) پیشرفت و پیورزانه ی(متعصبانه)
لا اله الا الله محمد رسول الله به پیشوائی
عمر پسر خطاب
علی پسر ابو طالب
حسن پسر علی
حسین پسر علی
در سال 634 ترسائی(میلادی ترسائی)*
تازش تازی پرستان(عرب پرستان) و تازی گرایان در سده ی بیستم ، با همکاری ، همیاری ، همگامی تهی مغزترین ، ناآگاه ترین ، واپسگراترین ، ویران گرترین روشن اندیشان تاریک اندیش ایرانی تازی گرا پاد(ضد) پیشرفت و نوگرائی(تجدد) و شهری گری(تمدن) باخترزمین و پیرو آئین دست و پا بریدن ، چشم در آوردن ، تازیانه زدن ، آتش زدن آدم های زنده ، سنگسار کردن اسلام محمدی ، بسان بازرگان ، طالقانی ، بنی صدر ، یزدی، قطب زاده ، سروش ،گنجی، کدیور، رجوی و ... به یاری کشورهای باختری و آماده سازی شکست کادوسی( قادسیه) دوم ننگین و دل آزار، به پیشوائی خمینی هندی
در سال 1979 ترسائی(میلادی مسیحی)*
و سر انجام ، تازش صدام حسین مسلمان ، دوست ، همکار ، و هم رزم دو آدم کش تازی پرست(عرب پرست) مسعود و مریم رجوی مسلمان ،
در سال 1981 ترسائی(میلادی مسیحی)

بسان انسان کم و بیش تندرستی بوده است ، که در بد رفتاری تازشگران بی و کم فرهنگ با او ، سر و گردن و پیکر و اندام اش را ، آنچنان شکنجه و زخمی کرده اند ، که سا ل های سال ، نیازمند به درمان همیشگی داشته است و هنوز هم ، شوربختانه ، در سده ی 21 بیست و یکم ، نیازمند به درمان پایه ائی می باشد .با نگاهی گذرا ، به شماره ی تازشگران نامدار ، که ما هنوز ، از شماره ی تازش تازشگران بی نام ، آگاهی نداریم و در سرگذشت( تاریخ) به نام(بعنوان) تازش هائی نام برده شده است ، که از سوی این و یا آن تازشگر فرمان فرما انجام پذیرفته است ، می توان به بیماری این بیمار همیشگی یعنی ایران پی برد ؛ که چرا ما هنوز در گیر مرگ و زندگی با این بیماری بزرگ ساختاری می باشیم ؟
اکنون ، پس از سده ها درد و رنج و آموختن از شکست های پی در پی جنبش های پاترمی(ملی) و پاد(ضد) اسلامی در درازای سرگذشت(تاریخ) ایران زمین ، بر همه ی ایرانیان آشکار شده است ، که بیماری بزرگ کشور ما ایران ، دو چیز ی نامدار می باشند ؛ که نبود یکی، دیگری هرگز نمی تواند هستی (وجود) داشته باشد .یک
اسلام تازیان(عرب ها)دوم
آخوندهای تازی پرست(عرب پرست)پرسش اینجاست ، که چه باید کرد ؟ تا بتوان اسلام تازیان (عرب ها) را ، در ایران ، برای همیشه نابود ساخت ؟
در پاسخ به این پرسش ، نخست به نگر(بنظر) می رسد، که چنین چیزی ، هرگز ، دست یافتنی نیست ؛ چرا که ، در کشورهای خاوری ، زیر درفش همبودگاه ی همگانی(جامعه سوسیالیستی) ، دو باره ،آئین(دین) گرائی ، پس از فروپاشائی کشورهای اروپای خاوری ، جان گرفته است ؛ این دیدگاه ، اما یک چیز را فراموش کرده است ، که ترسائی گری(مسیحیت) را نمی توان ، با اسلام تازیان(عرب ها) سنجش (مقایسه) نمود ؛ چرا که ، ترسایان( مسیحیان) بسان مسلمانان ، فرمانروائی(حکومت)آئینی(دینی) نمی خواهند ، و خودشان با گوشه گیری و رفتن به پرستشگاه ترسایان (کلیسا) خشنود هستند ؛ اما آنچه که به اسلام انسان ستیز، زن ستیز ، کودک ستیز ، دگراندیش ستیز و واپسگرا و کشورمان ایران بر می گردد ؛ خود داستان 1400 ساله دارد ، و هم از این روی است ، که این ناهمگونی(تضاد) بنیادی ، ما را از کشورهای دیگر اسلام زده و اسلامی ، جدا می سازد . کشورهائی که ، بردگی و بندگی اسلام تازشگر را پذیرفتند ، همگی ، در شکم اسلام جای گرفتند ، زبان پاترمی(ملی) میهنی و فرهنگ کهن خویش را از دست دادند ، و بیشتر مردم شان ، هم اکنون ، خیلی خوشحال و خشنود هستند ؛ که زیر درفش خودکامه ی لا اله الا الله محمد رسول الله اسلام ، در تهی دستی ، واپسگرائی ، بی چیزی ، پس ماندگی ، گرسنگی و آلودگی زندگی می کنند.به هر روی(اما) ما ایرانیان ، چکار بایستی بکنیم ، تا که بتوانیم ، ریشه ی اسلام را در ایران ، برای همیشه بسوزانیم ؟
سوزاندن ریشه ی اسلام در ایران ، کاری بس سخت ، اما شدنی ست ؛ اگر همه ی ایرانیان ، دست به دست هم ، به شناسه ی(هویت) خودشان ، پاترمی گری(ملیت) خودشان ، و فرهنگ جاودان 9000 ساله ی خودشان ، نه تنها آشنا گردند، ونکه(بلکه) ، به سرچشمه ی پاک گفتار نیک ، کردار نیک ، و پندار نیک باز گردند ؛ آنگاه ، ما ایرانیان می توانیم ، اسلام را در ایران ، برای همیشه ، نابود سازیم
اگر بدانیم که :
یک
این خود ، یک خوشبختی بزرگ و سرگذشتی(تاریخی) می باشد ؛ که اسلام ، آئین ایرانیان نبوده ، نیست ، و نمی باشد ، و این ننگ بزرگ را ، رویدادهای ناهمگون سرگذشتی(تاریخی) ، به انگیزه ی(دلیل) ناشایستگی فرمانروایان * ایران گذشته ، به ما مردم ایران چپاندند(تحمیل کردند) ، و ما ایرانیان ، چوب ناشایستگی فرمانروایان ناشایست خودمان را ، به درازای 1400 سال خورده ایم ، و هنوز هم ، با این آئین نامردمی ، در سده ی 21 بیست و یکم ، سر و کار داریم . اسلام یک آئین خودکامه(فاشیستی) ، نژادپرست تازی(عربی) می باشد ؛ که با اینکه( حتی) ، در کشورهای تازی(عربی) هم ، کارائی ندارد ؛ تا چه برسد ، به ایران بزرگ ما ، با فرهنگ 9000 ساله اش
دوم
تازیان(عرب ها) شمشیرزن مسلمان ، به میهن ما ، در 1400 سال پیش ، تازش کردند ؛ و رودخانه های خون ، در میهن ما ، بپا ساختند ؛ و پس از 600 سال خون ، خون ریزی ، خشونت ، زور ، زورگوئی ، باژگیری(مالیات گرفتن) ، ستم ، چپاول ، دست درازی( تجاوز) به زنان و دختران ایرانی ، اسلام به زور سرنیزه ، از روی پیکر خون آلود کشته شدگان(اجساد) ایرانی ، به ایرانیان چپانده(تحمیل) شده است .سوم
ایران ، تنها کشور شیعه آئین(مذهب) می باشد ؛ و آن هم ، شیعه گری ، خود انگیزه ی سیاسی داشته است ؛ و هم از این روی است ، که سنی ها ، شیعیان را مسلمان نمی دانند ؛ چرا که ، شیعیان ، در پایه های دین
(
اصول دین) ، دستکاری
کرده اند ؛ تا اسلام گریزی خودشان را نشان بدهند ؛ و به جای سه پایه ی(اصول) دین ، یگانگی الله( توحید)، گزینش پیامبر ، و یا برانگیختگی(نبوت) ، رستاخیز(معاد) ، از پنج 5 پایه ی(اصول) دین ، سخن می گویند ؛ که ایرانیان ، دادگری(عدل) و پادشاهی(امامت) را ، به پایه های دین(اصول دین) اسلام افزودند ؛ و چهارسد(صد) 400 سال پس از مرگ علی پسر ابو طالب ، نهج البلاغه را ، در برابر تازی نامه ی تازیان(قرآن عرب ها) برافراشتند ؛ که نویسنده ی آن ، کسی(شخصی) ، به نام شریف رضی(شیخ رضی)* می باشد.وهم از این روی است ؛ که این اسلام گریزی سرگذشتی (تاریخی) ، بزرگترین برگ برنده ، در دست ما ایرنیان ، برای نابودی اسلام می باشد ؛ و کارهای فرهنگی و پیکار فرهنگی آشتی ناپذیر و سرسخت فرزانگان فرهیختگان ایرانی ، در نشان دادن چهره ی راستین اسلام ، خود به خود ، در روشنگری و روشن کردن ایرانیان ، که ایشان ، کی بودند ؛ و امروز کیستند ؛ و اکنون ، در کجای جهان ، در دل سرگذشت(تاریخ) جای
دارند ؟
امروز پس از سی 30 سال ، از سپری شدن فرمانروائی(حکومت) راستین اسلام محمدی ، به پیشوائی خمینی هندی ، بنی صدر تازی گرای واپسگرا ، رفسنجانی ، خامنه ائی و احمدی نژاد روان پریش ، زمینه ، برای آغاز نابودی اسلام در ایران ، آماده است و ما نبایستی ، این پیشکش(هدیه) باارزش سرگذشت(تاریخ)را ، نادیده بگیریم ؛ پس ، بدون روی گردانی ، از این ، و یا ، آن سخنان بی پایه و مایه ، که فریاد وا اسلام ستیزی سر می دهند !!! ، از زمینه ی آماده شده ، برای نابودی اسلام را ، به گونه ائی درست ، بکار بگیریم(استفاده بکنیم) ؛ و هرگونه سازشکاری و ندانم کاری ، دو باره ، این بیماری واگیر و کهن اسلام ، ایران ما را ، بیمار می سازد ؛ و مردم ما بایستی ، بازهم در گنداب اسلام ، دست و پا بزنند .چهارم
آخوند های تازی پرست(عرب پرست)آخوندها ، زندگی دراز خودشان را ، وابسته(مدیون) به اسلام می دانند ؛ بدون اسلام ، آخوندها ، خود به خود ، می میرند ؛ همانگونه که ، مگسان بدون گنداب ، هرگز نمی توانند ، زندگی انگلی خودشان را دنبال بکنند(ادامه بدهند) ؛ آخوند ها هم ، با نابودی اسلام تازیان(عرب ها) در ایران ، پایگاه و جایگاه شان را ، نه تنها ، در گم(قم) ، ونکه(بلکه) ، در سراسر ایران ، از دست خواهند داد

باز پس گیری میهن زیبا و دل آرای ایران زمین ، خود ، به گونه ی خودکار(اتوماتیک) ، پس از شکست کادوسی(قادسیه) نخستین ، در 1400 سال پیش ، آغاز شده است ؛ و در کشا کش پستی و بلندی های سرگذشتی(تاریخی) ، ایرانیان پیکارگر ، اسلام تازیان(عرب ها) را ، به راه های گوناگون برده اند ، تا اسلام تازیان(عرب ها) را ، روزی ، روزگاری ، نابود سازند . شوربختانه ، این کار نیمه کاره ی نیاکان ما ، این بار ، بایستی ، به دست پوران دلاور پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار ، که آغاز نوین نابودی اسلام تازیان(عرب ها) ، پس از کادوسی( قادسیه) نخستین در 1400 سال پیش ، و کادوسی(قادسیه) دومین در سال 1979 ترسائی(میلادی مسیحی) ، 22 بیست و دوم خرداد 7031 آریائی - میترائی ، برابر با 1388 تازی(عربی) ، در کوچه ها و خیابان های سراسر ایران ، به جای ، سوزاندن چهره ی عمر پسر خطاب ، جشن عمر سوزان ، چهره ی خامنه ائی ، نماینده ی سرگذشتی(تاریخی) دست نشانده ی اسلام تازیان(عرب ها) را ، با اسلام اش خواهند سوزانید . ما بایستی ، این بار، به گونه ی پایه ائی و ریشه ائی ، میهن خودمان را ، ازستم 1400 ساله ی اسلام تازیان(عرب ها) و تازی پرستان
(
عرب پرستان) ، از هر گونه اش(نوع اش) ، چه پس رو ، و چه پیش رو ، پس بگیریم . هنگامی ما می توانیم ، از باز پس گیری میهن خودمان ، سخن آغاز بکنیم ، که هر ایرانی ، بایستی :
*
داستان بلند و سر افراز میهن کهن و با فرهنگ خود را ، با سرگذشت(تاریخ) 9000 ساله اش ، به گونه ائی ریشه ائی بشناسد
*
به زبان زیبا و شیوای پارسی ، سخن بگوید و بنویسد ، و از بکار گیری واژه های زشت تازشگران خون خوار مسلمان تازی(عرب) ، خودداری ورزد
*

بازنگری دوباره و چند باره ، به آموخته های نادرستی ، که سده ها ، در درازای سرگذشت(تاریخ) ایران ،
به نادرست ، به ما چپاندند( تحمیل کردند) ، بکند ؛ و هر گونه سخنان دروغ و بی پایه و مایه ی تازی پرستان(عرب پرستان) ، که بر این باور بودند و یا هنوز هم هستند که :
«
ایرانیان با آغوش باز به پیشواز تازیان
(
عرب ها)مسلمان رفتند !!! » با دیده ی خرد بسنجد
*
دانشمندان ، فرزانگان ، فرهیختگان ، نویسندگان ، پژوهشگران و چکامه سرایان ایرانی ، خودشان ، بایستی ، پیشگامان پارسی نویسی باشند ؛ تا اینکه ما ایرانیان ، واژه های زشت چپانده شده ی(تحمیل شده ) مسلمانان خون خوار تازی(عرب) را ، به عربستان سعودی ،زادگاه ی محمد پسرعبدالله ، بفرستیم
*
از زبان ، فرهنگ ، هنر ، و اندیشه ها ی پارسی نگهداری بکند ؛ و با هر گونه بیگانه پرستی ، از هر گونه اش ، پیکار بکند
*
برداشت درستی ، از درد و رنج 30 سی ساله ی فرزانه ی تک دانه ی ایران زمین ، پیروز پارسی(فردوسی) بزرگوار ، داشته باشد
*
آئین پارسی «روشنائی» را ، با آئین تازی اسلام« تاریکی» سنجش(مقایسه) بکند
*
اندیشه های فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار را ، با اندیشه های دست و سر پا بریدن محمد تازی(عرب) ، سنجش بکند
*
چگونگی درست گسترش اسلام خونین تازیان(عرب ها) مسلمان را ، از روی پیکرهای(اجساد) خونین و خون آلود ایرانیان ، بشناسد
*
سده ها پیکار و پدافند(دفاع) ایرانیان ، از میهن خودشان در برابر اسلام تازیان(عرب ها) و خود تازیان
(
عرب ها) مسلمان را ، بشناسد
*
انگیزه ی شیعه گرائی ایرانیان را ، پس از تازش تازیان(عرب ها) مسلمان ، به ایران زمین ، بشناسد
*
جنبش های بزرگ پاد(ضد) اسلامی را ، از آغاز تازش تازیان(عرب ها) مسلمان به ایران ، تا به امروز بشناسد
*

تازی نامه ی تازیان( قرآن عرب ها) « نبرد محمد » را ، با دیدگان باز بخواند ، تا به پاس(احترام) گذاشتن نادرست و دروغین ، پس از 1400 سال زور ، ستم ، بردگی و بندگی ،
پی ببرد
*
نخش( نقش) کشورهای باختری را ، در ستایش و پشتیبانی از اسلام تازیان(عرب ها) ، بویژه نخش(نقش) کشورهای اهریمنی ، روسیه و انگلیس را ، بشناسد
*
هیچگاه ، به بیگانگان ، بویژه به کشورهای باختری واگذاشت(اعتماد) نکند ، چرا که ؛ این کشورها ، در تیرگی ، تیربختی ، و نگون بختی سرزمین ما ، بویژه دو کشور اهریمنی روس و انگلیس ، همواره نخش( نقش) داشته اند
*
پیکار فرهنگی را ، هیچگاه ، برای زدودن ، تازی گرائی ، تازی زدگی و اسلام زدگی ، از یاد نبرد

و هم ، از این روی است ، که ما بایستی ، همواره ،
آتش بر انگیخته ، و فروزان فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار را ، هر چه فروزنده تر ، بر بلند نای سرزمین کوروش بزرگ ، این ابر مرد سرگذشت(تاریخ) و بنیانگذار آرمان ی آدمیگری
(
حقوق بشر) ، در دل ، روان ، خرد ، و اندیشه های خودمان ، زنده نگاه بداریم ؛ تا این روشنائی همیشه جاوید ، گرما بخش مان ، در برپائی ایران سرافراز ، آزاد ، آباد ، و مردم سالار ، یار و همیار ما ، باشد . شبی که ، اندیشه های پاک ، درست ، جنبشی ، تابناک ، با گوهر راست گفتاری ، راست پنداری ، و راست کرداری و بلند پایه ی انسانی ، مردم ستم دیده ی میهن بابک ها و مزدک ها و فرزانه ی فرهیخته ی ایران و جهان ، زرتشت ی بزرگوار را ، فرا بگیرد ؛ آنگاه ، باز پس گیری میهن ، نه تنها ، به گونه ی ریشه ائی آغاز ، ونکه(بلکه) ، با دورنمای سرافراز ، بامداد شکوهمند و فرخنده ی
پیروزی ایران پرستی ، بر تازی پرستی
پیروزی با فرهنگی ، بر بی فرهنگی
پیروزی داد ، بر بیداد
پیروزی روشنائی ، بر تاریکی
پیروزی آرامش ، بر ناآرامی
پیروزی آزادگی ، بر خودکامگی
دیر نخواهد بود
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
باباطاهر
نیما
یادآوری
*
در این زمینه نگاه بکنید به نوشته ی« چرا ایرانیان در برابر تازیان(اعراب) مسلمان شکست خوردند » به خامه ی(قلم) همین نوشته
*
نگاه کنید ، به نوشته ی دفتر ایام ، نوشته ی زرین کوب، نهج البلاغه و شریف رضی ، برگ های(صفحه های) 265 / 267/268 ، چاپ چهارم 1378 انتشارات علمی
*
نگاه کنید ، به نوشته ی پژوهشی در زندگی علی ، آله دالفک ، برگ های 117/ 119 / 123بهمن 2701 ایرانی فوریه 1994
*
دانشمندان نمی پذیرند ، که نهج البلاغه و دیگر نوشته ها ، ازعلی ، باشد
نگاه کنید ، به تاریخ اجتماعی ایران ، نوشته ی مرتضی راوندی ، پوشینه ی(جلد) دوم

*
در باره ی تازش بیگانگان ، به ایران زمین ، نگاه بکنید ، به نوشته ی ملاحظاتی در تاریخ ایران ، نوشته ی
میر فطروس

Keine Kommentare: