Samstag, 2. Oktober 2010

کدام یک از شما دروغ می گوید ؟

کدام یک از شما دروغ می گوید ؟

Imam ALI

آخوند صدیقی فرتور راستین علی عبد الکریم سروش فرتور دروغین علی

مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم

در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم

حافظ

آخوند صدیقی

بانوان ما باید بیشتر مسائل مربوط به حجاب را رعایت کنند چرا که بی‌حجابی‌های بانوان موجب لرزش دل جوانان می‌شود و در نهایت به گناهان کبیره تبدیل می‌شود و در این صورت است که غضب خداوند حاصل می‌شود»

زلزله‌هایی که بر اثر گناه حاصل می‌شود راهی جز این ندارد که ما به یاد خدا باشیم و به

دین پناه ببریم

آخوند صدیقی

http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=5778:2010-04-16-14-19-35&catid=28:2010-02-03-14-05-41&Itemid=71

عبد الکریم سروش

تاریخ اما نشان نمی دهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله ترسانده باشد یا دعای ویژه زمین لرزه به آنان آموزانده باشد

عبد الکریم سروش

http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=29637

دروغ هر چه بزرگتر باشد ، به اسلام و مسلمانی نزدیک تر است

نیما

ما گاهگاهی ، از خودمان می پرسیم ؛ که چرا تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان - بنیادگرایان(اصول گرایان) و پیرایشگران(اصلاح طلبان) – در درون و برون از کشور ، نام زیبا و دل آرای ایران و ایران زمین را ، به گروگان می گیرند ، تا این نام نامدار ، کهن و پر آوازه را ، با آئین زشت ، بیگانه ، واپسگرا و اهریمنی اسلام خودکامه ء محمد تازی(عرب) درنده خو(وحشی) آلوده بسازند و خودشان را به نادرست(به غلط) ، آن هم به گونه ائی سرسری(سطحی) ، شوربختانه ایرانی !!! می نامند و می خوانند ، بدون آنکه آموزش و پرورش ، رفتار ، کردار ، پندار و نوشتار این تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان ، کوچکترین پیوندی ، با ایران و فرهنگ ایران داشته باشد . این انیران بیگانه پرست مسلمان ، همه چیزشان ، با ایرانی ها و فرهنگ راستین ایرانی ، ناسازگار می باشد ؛ چه در پهنه ء(عرصه) سخن گفتن ، چه در آراستن چهره ، چه در آرایش موی سر و چهره ، چه در خوراک خوردن ، چه در نوشیدن ، چه در پوشاک پوشیدن ، چه در شنا کردن ، چه در بهداشت روزانه را انجام دادن ، چه در برخورد روزانه با مردمان گوناگون ، از هر دسته و گروهی ، بویژه با زنان و دختران ، چه در شادی ، چه در اندوه ؛ چه در زندگی کردن و چه در مردن . این انیران بیگانه پرست مسلمان ، هنگامی که آغاز به نوشتن و یا سخن گفتن می کنند ، با واژه های تازی(عربی) در افشانی می کنند و در پایان سخنان شان ، با واژه های تازی(عربی) ، سخنان خودشان را ، با آیه های اهریمنی تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) ، به پایان می برند

مهرورزیده ، شما خوانندگان ارجمند ، به این فراز(جمله) پارسی !!! عبدالکریم سروش مسلمان پیورز(متعصب) ، که در نوشتار خودشان ، به برادران مسلمان شان در ایران نوشتند ، نگرورزی(توجه) بکنید

»

سالروز قیامت صغرای خلق و نهضت کبرای سبز نزدیکتر می شود


«

اینگونه پارسی نویسی تازی گونه ، به روش تازی پرستان ، بوی سر سپردگی ، دریوزه گی ، بیگانه پرستی ، بویژه تازی پرستی(عرب پرستی) بی اندازه ، از تک تک این واژه های بسیار زشت « قیامت ، صغرای خلق ، نهضت کبرای » بر می خیزد

شاید ، این تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان ، بر این باور هستند ؛ که با بکار بردن واژه های زشت تازی(عربی) این چنینی ، در زبان

پارسی ، پایگاه و جایگاه این بیگانه پرستان ، در آلوده کردنِ زبان پارسی ، با واژه های زشت ، خشن و بی چم(بی معنی) تازی(عربی) ، به گونه ائی ، در آینده ء دور و نزدیک ، در نابودی گام به گام زبان پارسی و جایگزین کردن زبان تازی ، به جای زبان پارسی ، به پیروزی بزرگی دست خواهند یافت و هم از این روی است ؛ که میر حسین موسوی تبهکار ، پیرو چشم و گوش بسته ء خمینی خون خوار هندی - که در دوران زرفام(طلائی) فرمانروائی اش(حکومت اش) ، به نام(بعنوان) نخست وزیر ، بیش از یک سد هزار 100000 ایرانی ، در زندان های اسلام راستین عبدالکریم سروش و میر حسین موسوی تیر باران گشتند - پس از مرتضی مطهری تازی پرست(عرب پرست) بی آزرم مسلمان ، دشمنی آشکار خود را ، با زبان پارسی و فرهنگ ایران زمین ، بازگو می کند و به روشنی ، با بی شرمی و گستاخی تازی منشانه اش ، در سرزمین فرزانه ء فرهیخته ء ایران و جهان ، زرتشت بزرگوار و ابر مرد سرگذشت(تاریخ) ایران ، کوروش بزرگ می گوید که

»

بر گزاری هزاره ء فردوسی در سال 1313و پیراستن زبان فارسی از کلمات عربی که بر

اساس ناسیو نالیسم صورت می گرفت تو طئه ائی از سوی غربی ها برای نابودی اسلام بوده است

«


نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

حافظ

برای همین است ؛ که ما ، این تازی پرستان(عرب پرستان) - بنیادگرایان(اصول گرایان) و پیرایشگران(اصلاح طلبان) – در درون و برون از کشور را ، هرگز ایرانی نمی دانیم و نمی نامیم . این انیران بیگانه پرست مسلمان ، آگاهانه در راه ء نابودی ایران ، ارزش های فرهنگی ایران ، شناسه ء(هویت) ایرانیان ، شهری گری(تمدن) پارسی و زبان پارسی همواره کوشا بودند ، هستند و خواهند بود . اگر روزی ، روزگاری ، گاه(زمان) ، به این انیران بیگانه پرست مسلمان ، پروانه(اجازه) نمی دهد ؛ که زبان بگشایند ، خاموشی بر می گزینند و مسلمان گونه ، مسلمان وار ، در آرزوی روزهای روشن نابودی زبان پارسی ، شناسه ء(هویت) پارسی و شهری گری(تمدن) پارسی ، بسان شورش واپسگرای بهمن ویران گر ، بهمن 1979 ترسائی(میلادی ، مسیحی) می باشند و هم از این روی است ؛ که این انیران بیگانه پرست مسلمان ، ایران را - ماکیاول گونه- تنها برای اسلام و یا به زبان عبدالکریم سروش « دامان پاک شریعت » و گسترش اسلام خودکامه و پاد(ضد) مردمی می خواهند ، اگر این انیران بیگانه پرست مسلمان ، اسلام را به گونه ائی ، برای ایران بخواهند ، آن هم برای نابودی ایران و فرهنگ 9000 ساله ء ایرانی است ؛ که امام محمد غزالی ، خمینی هندی ، مرتضی مطهری ، علی خامنه ائی ، میر حسین موسوی ، عبدالکریم سروش و دیگر تازی پرستان(عرب پرستان) کوچک و بزرگ با دستار و بدون دستار ، همواره خواب نابودی ایران ، فرهنگ ایران و زبان پارسی را می بینند و خواهند دید و هم از این روی است ؛ که هر بار ، اسلام و فرمانروائی(حکومت) اسلامی ، این انیران بیگانه پرست مسلمان ، در درازای سرگذشت(تاریخ) شکست می خورد ، با پرروئی و دوروئی(تزویر) مسلمانی ، همه چیز را در سراسر سرگذشت(تاریخ) ، آگاهانه نادیده می گیرند و سر انجام عبدالکریم سروش ، پس از سی و یک 31 سال ، تبهکاری بی مانند اسلام و مسلمانان در ایران ، زیر درفش خونین فرمانروائی(حکومت) اسلامی ، به دوستان تازی پرست شان(عرب پرست شان) ، در نوشتارشان ، به دروغ می گویند و به آسانی می نویسند و با آوای بلند بانگ بر می آورند که « جمهوری اسلامی ایران به گفته آن فقیه فقید (آیت الله منتظری رضوان الله علیه) اینک نه جمهوری است نه اسلامی. دینی و شیعی انگاشتنش عین قلب حقیقت و جفا بر طریقت است » از این سخن عبد الکریم سروش ، چنین می توان برداشت کرد ؛ که در هنگامه ء فرمانروائی(حکومت) میر حسین موسوی و خود عبدالکریم سروش ، فرمانروائی شان(حکومت شان) ، سد در سد اسلامی بوده است ، و برای همین بوده است ؛ که عبدالکریم سروش ، دگر اندیشان را ، در سراسر ایران ، از دانشگاه های ایران ، پاک سازی کرده است ، تا اسلام راستین محمدی خودشان را ، به جهانیان و بویژه به پیشوای خون آشام شان ، خمینی مسلمان هندی ، نشان بدهند . سرگذشت(تاریخ) ، هیچگاه تبهکاری ها و سر سپردگی های بی مانند(بی نظیر) عبدالکریم سروش را ، به نام(بعنوان) یک مسلمان پیورز(متعصب) تبهکار و پیرو آئین دست و پا بریدن ،تازیانه زدن ، سنگسار کردن و خون ریختن محمد دژخیم تبهکار درنده خوی(وحشی) تازی(عرب) ، در نابودی زندگی هزاران خانواده و شهروندان ایرانی و آواره کردن این سرمایه های پاترمی(ملی) کشور ایران ، در چارگوشه ء جهان ، هرگز نخواهد بخشید . کار ، کار کرد ، و کارنامه ء سیاه ، خونین و ننگین عبدالکریم سروش ، در پشتیبانی آگاهانه اش ، از یکی از خون ریز ترین و پاد(ضد) مردمی ترین فرمانروائی(حکومت)اسلامی ، در سراسر سرگذشت(تاریخ) ایران ، چیزی نیست و نبوده است ، به جز تبهکاری(جنایت) عبدالکریم سروش برُ (علیه) آدمیت(بشریت) و هم از این روی است ؛ که پس از سرنگونی فرمانروائی(حکومت) اسلامی ، عبدالکریم سروش تازی پرست(عرب پرست) مسلمان پیورز(متعصب) شماره ء یک و دستیاران ناجوان مرد مسلمان شان ، بایستی در یک دادگاه مردمی ، پاسخگوی تبهکاری ها و خون ریزی های بی مانند(بی نظیر) خودشان باشند

شما خوانندگان ارجمند ، برای یک بار هم شده ، دیده اید و یا خوانده اید ؛ که این تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان - بنیادگرایان(اصول گرایان) و پیرایشگران(اصلاح طلبان) – به جای تازی نامه(قرآن) محمد تازی(عرب) ، از گاتاهای زرتشت فرزانه سخن بگویند ؟ و به جای الله تازیان ، از اهورا مزدا ایرانیان سخن بگویند ؟ و به جای سیزده 13 تازی – محمد تازی و دوازده 12 پیشوایان مسلمانان - از دلیران ، شیر مردان و شیر زنان ایرانی ؛ که در برابر تازش تازیان(عرب ها) خون خوار مسلمان ، ایستادگی و پایداری کردند ، سخن بگویند ؟ این تازی پرستان(عرب پرستان) - بنیادگرایان(اصول گرایان) و پیرایشگران(اصلاح طلبان) – در مسلمانی ، دست سیزده 13 تازی و دیگر تازیان مسلمان را ، از پشت بستند و می بندند و یا به زبان عبدالکریم سروش « کفر را بر ایمان نگزیند » ؛ چم(معنی) این فراز(جمله) عبدالکریم سروش ، به زبان پارسی این است ؛ که این تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان ، هرگز و هیچگاه ، برابر(مطابق) تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) ، به جز اسلام محمد تازی(عرب) ، چیزی دیگری را - هر چند آن چیز ، فرهنگ و آئین پاترمی(ملی) - میهنی آنان باشد - بی ارزش و پاد(ضد) ارزش می دانند و می خوانند و برای همین است ؛ که امام محمد غزالی ، نابودی جشن های ایرانی را فرمان می دهد و مرتضی مطهری ، دشمنی آشکارش را ، با جشن نوروز و جشن تیر شید(چهار شنبه سوری) بازگو می کند و خامنه ائی فلسطینی ، راه برادر مسلمان خودش ، مرتضی مطهری را دنبال می کند و به جشن تیر شید(چهار شنبه سوری) با واژه های تازی « خلاف شرع ، غیر شرعی » می تازد و خمینی خون خوار هندی ، با گستاخی بی مانند اش ، در باره ء ارزش های پاترمی(ملی) ایرانیان می گفت که « ملی گرائی ، خلاف اسلام است » و همچنین تازی گرای دست بوس دروغگوی مسلمان پیرو خمینی هندی ، ابو الحسن بنی صدر ، به گفته ء خودش ؛ که سخنان خمینی را در پاریس ، آگاهانه آنگونه که خودشان می خواستند ، به زبان فرانسه بر می گرداندند ، تا جهان اندیشه های واپسگرای خمینی هندی را نشناسد . ابو الحسن بنی صدر ، بسان برادران مسلمان شان میهن پرستی را ، به گوشه ائی پرتاب می کنند و نخست از اسلام تازی خودشان سخن می گویند ؛ که میهن ما ایران ، بایستی در شکم اسلام تازی ایشان جای بگیرد ؛ که آبشخور همه ء این اندیشه های ایران ستیز را ، محمد تازی(عرب) این تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان ، در تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) خودش ، به روشنی بازگو می کند که

قرآن سوره ۳: آل عمران آیه 85

وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۸۵﴾

و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از زيانكاران است

(۸۵)

و برای همین است ؛ که ما بر این باوریم ؛ که زندگی اینان - تازی پرستان(عرب پرستان) مسلمان - در ایران ، نه تنها ، برای مردم ایران ، فرهنگ ایران ، و زبان پارسی بسیار مرگ آور(خطر ناک) است ، ونکه(بلکه) برای نام ایران ، زندگی(حیات) ایران ، به نام(بعنوان) یک کشور آزاد و هم بسته ، بسان یک بیماری سخت و کهنه ، بسیار بسیار مرگ آورتر(خطر ناک تر) از تازش تازیان مسلمان ، در کادوسی(قادسیه) نخستین ، در 1400 سال پیش می باشد . آن کس که خود را ایرانی می داند ، بایستی ریشه ء این اندیشه های انیران گستاخ مسلمانان پررو و دوروی ایران ستیز را ، در سراسر ایران زمین نابود سازد ، تا بیگانه پرستان مسلمان ، هرگز و هیچگاه نتوانند ، به این اندیشه بیافتند ، تا ایران را از درون فرسوده و نابود سازند

اگر محمد تازی(عرب) ، از گور تازی آباد(عربستان) بر خیزد و به پیش تازی پرستان(عرب پرستان) - بنیادگرایان(اصول گرایان) و پیرایشگران(اصلاح طلبان) – مسلمانی ؛ که شور بختانه ، شناسنامه ء ایرانی هم دارند و هم چنین به پیش اسلام شناسان باختر زمین برود و به آنها بگوید ؛ که شما پس از مرگ من ، آن چنان دروغ گفته اید ؛ که من همواره ، در تنهائی ، در این گور تنگ و تاریک خودم ، نا آرام هستم و به پیروان خودم ، در تازی آباد(عربستان) و جاهای دیگر ، از درون گور نا آرام خودم ، به بیرون پیام می فرستم ؛ که دیگر بس است ؛ که از من ، این چنین ستایش بی مانند می کنید ؛ که من هرگز و هیچگاه ، شایسته ء چنین ستایش های دروغین و بی مانند شما نبوده ام و نیستم ؛ چرا که ، پس از 63 سال زندگی کردن در تازی آباد(عربستان) ، در کارنامه ء من ، جدا از 63 جنگ ، تازش به دار و ندار مردم ، خون ، خون ریزی ، سر بریدن ، دست و پا بریدن وارونهء یکدیگر ، به زنان و دختران مردم دست درازی(تجاوز) کردن ، به دارائی ها و اندوخته های مردم بیچاره شبیخون زدن ، تازش کردن به کاروان ها ، درختان خرمای مردم را بریدن ، که با آن زندگی خودشان را می گذراندند ، دگر اندیشان را به گناه(جرم) دگر اندیشی(ملحد ، مشرک ، کافر ، منافق) یکی پس از دیگری سر به نیست کردن ، آموزش و گسترش بچه بازی - همسر گزینی(ازدواج) من محمد 53 ساله با عایشه 6 ساله و دست درازی(تجاوز) کردن ، به زنان و دختران شوهر دار و بی شوهر مردمان شکست خورده در جنگ ها ، گسترش دادن دروغ ، کینه ، برادرکشی ، چیزی دیگری را در انبان خود نداشتم و ندارم و هم از این روی است ؛ که به پیروان مسلمان خودم ، در بیرون از این گور تنگ و تاریک ، پیام می فرستم ؛ که بیش از این ، من را شرمنده نسازید ؛ چرا که من شرمسار همه ء روزگاران بودم ، هستم و خواهم بود . تازی پرستان(عرب پرستان) - بنیادگرایان(اصول گرایان) و پیرایشگران(اصلاح طلبان) – و اسلام شناسان باختر زمین هوادار محمد تازی(عرب) ، در پاسخ به محمد تازی(عرب) می گویند ؛ که بهتر است ؛ که شما در گورتان ، آسوده بخوابید ؛ که ما راه یکتا و یگانه ء شما را « لا إله إلا الله محمد رسول الله » با چنگ و دندان ، با جنگ افزار سرد و گرم ، بسان شما ، در چارگوشه ء جهان دنبال خواهیم کرد

تازی پرست(عرب پرست) مسلمان گجستک و بی آزرم ، عبدالکریم سروش ، پس از شکست پی در پی آئین اسلام ، به درازای 1400 سال و بی آبروئی اسلام ، در سراسر ایران و در چارگوشه ء جهان و این بار ، بی آبروئی اسلام و هر چه بیشتر بی آبرو کردن اسلام ، از زبان آخوند تازی پرست(عرب پرست) مسلمان صدیقی ؛ که رو نگرفتن(بی حجابی) زنان و دختران را ، انگیزه ء آمدن زمین لرزه(زلزله) ، بازگو کرده است ، پا به پهنه ء(عرصه) پشتیبانی بی چون و چرا ، از محمد تازی(عرب) و اسلام واپسگرایش ، بر خاسته است ، تا اسلام محمد تازی(عرب) را - بسان همیشه - از نابودی و بی آبروئی رهائی بخشد(نجات بدهد) و هم از این روی است ؛ که عبدالکریم سروش ، به برادران تازی پرست(عرب پرست) مسلمان شان « مشایخ و مراجع کرام » در ایران ، پیام سر گشاده فرستادند ، این بار نه بسان پیشوایشان ، از تنگنای گور محمد تازی(عرب) ، در تازی آباد(عربستان) ، ونکه(بلکه) از بزرگترین کشور آزاد و مردم سالار جهان - آمریکای جهان خوار - که عبدالکریم سروش ، سالیان بیشماری را ، زیر درفش پیشوای تازی پرست(عرب پرست) مسلمان خمینی هندی خودشان ، مرگ این کشور - آمریکای جهان خوار - را خواستاربودند و شگفتا که به جای اینکه ، به زادگاه ء پیشوای خودشان – محمد تازی(عرب) - به تازی آباد(عربستان) ، سرزمین الله باوران(مومنان) مسلمان بروند ، تا بوی خوش(عطر) اسلام ناب محمدی را ، از نزدیک دریابند(حس بکنند) ، به سرزمین الله ناباوران(کافران) بی بند و بار آمدند ، تا کادوسی(قادسیه) سوم را ، از کشور الله ناباوران(کافران) ، با همکاری برادران مسلمان شان ، در گشودن دروازه های ایران ، از بیرون به درون رهبری بکنند . عبدالکریم سروش ، در نوشتار خودشان ، به گروه ء دزد ، تبهکار ، انگل ، مفت خور و ایران ستیز دستار بند ؛ که گویا در ایران ، به ایشان ستمی می شود « می دانیم که شما اقطاب و ارکان دین خود از مظلومان مظالم جمهوری اسلامی هستید » و نام آخوند را ، بر خود نهاده اند و پا به پای فرمانروائی(حکومت) سی و یک ساله ء اسلامی ، در همهء تبهکاری ها ، ویران گری ها ، خون ریزی ها و ایران ستیزی ها ، بسان خود عبدالکریم سروش دست داشتند ، پیام همدردی ، دوستی و مهربانی می فرستند ؛ که گریز(فرار) را به ماندنِ در ایران ، برتری بدهید و به باختر زمین بیائید ؛ که ما - عبدالکریم سروش ، عبد العلی بازرگان ، اکبر گنجی ، محسن کدیور ، عطا الله مهاجرانی و دیگر تازی پرستان(عرب پرستان) - ، بهتر می توانیم ، در سرزمین الله ناباوران(کافران) به گسترش اسلام محمد تازی(عرب) بپردازیم و این بار ، بر ایران ، از بیرون به درون ، چیره خواهیم شد ؛ همان گونه که ؛ محمد تازی(عرب) از مدینه به مکه ، بر مکیان چیره گشته است و سوره ء پیروزی(ال فتح) را مژده داده است .

قرآن سوره ۴۸: الفتح آ یه 1

إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا

﴿۱﴾

ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى

(۱)

عبد الکریم سروش ، در نوشتار خودشان ، به آخوند صدیقی تازی پرست(عرب پرست) مسلمان ، با زبان بی زبانی ، بدون آنکه ، نامی از این آخوند صدیقی تازی پرست(عرب پرست) مسلمان را ببرند تازش(حمله) می کنند که

»

غاصبان حاکم، خود آب و خاک میهن را از عفونت استبداد(که اکبر گناهان کبیره است) انباشته اند و سلسله جور بر دست و پای خلایق نهاده اند، آنگاه خطیبان خناس، وسوسه و غلغله در افکنده اند که زلزله در پیش است و "پیراهن چاک ماهرویان" دامن زمین را چاک خواهد کرد. خرقه پوشان هم دام تزویر نهاده اند و سر حقه باز کرده اند و خواب و خرافه می پراکنند و دعا و تعویذ تعلیم می کنند و بر رونق بازار شیادی می افزایند. زلزله ای را که در ارکان ولایت افتاده می بینند و می پوشند و در عوض برای زلزله طبیعت و گناهان موهوم مردم می جوشند و می خروشند.
تاریخ اما نشان نمی دهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله ترسانده باشد

«


عبدالکریم سروش ، با این واژه ها و فراز ها ی(جملات) تازی گونه ، بسان همیشه ، در نوشته ء خودشان ، به پشتیبانی از علی ابن ابیطالب ، بزرگترین دژخیم همه ء روزگاران ، برخاسته است و او را - علی ابن ابیطالب را - « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » نامیده است ؛ که این « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » در یک روز ، 1000 یهودی دست بسته ء تیره ء بنی قریظه را ، یکی پس از دیگری ، در پیشگاه ء محمد تازی(عرب) ، سر بریده است و نیمه جان ، در گودالی بزرگی انداخته است و به دارائی آنان ، با همیاری و همکاری برادران مسلمان شان ، دستبرد زدند و به زنان و دختران آنان برابر(مطابق) تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) ، سوره نساء ، آیه ء 24 ، دست درازی(تجاوز) کردند

قرآن سوره 4: النساء آیه های 24

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمً

﴿24

و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ايد [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد و زنانى را كه متعه كرده‏ايد مهرشان را به عنوان فريضه‏اى به آنان بدهيد و بر شما گناهى نيست كه پس از مقرر با يكديگر توافق كنيد مسلما الله داناى حكيم است (24)

نازم به علی که تیغ بر دشمن زد

شمشیر دو سر به مرد و هم بر زن زد

قربان محبت اش که 700 تن را

با دست مبارک خودش گردن زد


عبدالکریم سروش - علی ابن ابیطالب را - « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » می نامند ؛ که این « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » انسان ها را ، زنده زنده ، پاره پاره می کرد و هم از این روی است ؛ که پیروان و هواداران مسلمانِ علی ، علی ابن ابیطالب را « حیدر کرار » نامیده اند

عبدالکریم سروش - علی ابن ابیطالب را - « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » می نامند ؛ که این « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » علی ، نه تنها در جنگ مداین ، با برادران مسلمان تازی اش (عرب اش) ، به روی ایرانیان شمشیر کشید و فرش کسری(قالی بهارستان) را دزدیده است و پاره پاره کرده است و به ارزش(قیمت) گزافی فروخته است ، ونکه(بلکه) در ایران ، به سرکوب مردمان ری ، کرمان ، پارس(فارس) یا استخر دست زده است

تبری(طبری) دراین باره ، در نوشته ء خودش - تاریخ تبری(طبری) در پوشینه ء(جلد) شش 6 ، برگ (صفحه) 2657 به روشنی ، به سرکوب مردم ایران ، به دست « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » ، گزارش می دهد که


(ا(نگاه بکنید به تاریخ طبری ، پوشینه(جلد) 6 برگ(صفحه) 2657 چاپ پنجم 1375

علی ابن ابیطالب ، این « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » یک تازی(عرب) پیورز(متعصب) مسلمان ، یک دژخیم بزرگ خون آشام بود ؛ که

راهزنی ، سر بری و آدم کشی پیشه اش بوده است . علی ابن ابیطالب ، این « پیشوای پارسایان و سردار عدالت »ا

در جنگ های بر گشتن از دین(حروب الردة) ، مردمان هم میهن تازی(عرب) خویش را ، در تازی آباد(عربستان) ، با همکاری و همیاری ابوبکر بسیار راستگو(صدیق) ، آن چنان کشتار کرده است ، که مردمان تازی(عربی) ؛ که از آئین ستمگرانه ء اسلام محمد تازی(عرب) بر گشته بودند ، به دست و پا افتادند ؛ که دیگر کشتار بس است و ما آئین اسلام شما را می پذیریم . تبری(طبری) دراین باره - جنگ های بر گشتن از دین(حروب الردة) - ، در نوشته ء خودش - تاریخ تبری(طبری) در پوشینه ء(جلد) شش ، برگ (صفحه) 2420 به روشنی ، به سرکوب مردم تازیان(عرب ها) ، به دست « پیشوای پارسایان و سردار عدالت » علی ابن ابیطالب »

گزارش می دهد که

ای علی قوم ما در بصره اند پندارند که اگر فردا برآنها غلبه یابی مردانشان رابکشی و زنانشان را اسیر کنی گفت (علی) کسی مانند من این کار را نمی کند که این کار جز در باره ی آنها که از دین بگشته اند( بر گشته اند) و کافر شدند روا نیست

نگاه بکنید به تاریخ طبری ، پوشینه(جلد) 6 برگ(صفحه) 2420 )

چاپ پنجم 1375


نگاه بکنید به تاریخ طبری ، پوشینه(جلد) 6 برگ(صفحه) 2420 )

چاپ پنجم 1375

عبدالکریم سروش ، همان گونه ؛ که خویشکاری(وظیفه) تازی (عربی) - اسلامی ایشان است ؛ پس از سخنرانی آخوند تازی پرست(عرب پرست) مسلمان ، صدیقی ، پس از بی آبروئی اسلام اش ، در سراسر جهان ، بسیار شتاب زده ، از محمد تازی(عرب) و اسلام پاد(ضد) مردمی اش ، به پشتیبانی بر خاسته است ، تا آخوند تازی پرست(عرب پرست) مسلمان - صدیقی را - با واژه های تازی گونه اش ، به گونه ائی بکوبند و او را ، آخوند تازی پرست(عرب پرست) مسلمان صدیقی و برادران مسلمان اش را ، فرمانروای خودکامه(حاکم ، غاصب) بنامند و خودشان را ، راستگو و پیرو راستین اسلام و از همه مهین تر(مهم تر) ، محمد تازی(عرب) و اسلام اش را ، در این بی آبروئی جهانی ، بی گناه نشان بدهند ؛ که محمد تازی(عرب) ، هیچگاه ، چنین سخنانی را

»

بی‌حجابی‌های بانوان موجب لرزش دل جوانان می‌شود و در نهایت

به گناهان کبیره تبدیل می‌شود و در این صورت است که غضب خداوند حاصل می‌شود زلزله‌هایی که بر اثر گناه حاصل می‌شود

زلزله‌هایی که بر اثر گناه حاصل می‌شود راهی جز این ندارد که ما به یاد خدا باشیم و بهدین پناه ببریم

»

بر زبان نیاورده است و هم از این روی است ؛ که عبدالکریم

سروش ، با پیورزی(تعصب) تازی(عربی) - اسلامی اش ، بانگ بر

می آورد ، تا به گمان خودش ، اسلام واپسگرای محمد تازی(عرب) را از بی آبروئی برهاند(نجات بدهد) که

»
تاریخ اما نشان نمی دهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله

ترسانده باشد

«

ما برای اینکه ، دروغ بزرگ عبد الکریم سروش را ، در پشتیبانی بی چون و چرای شان ، از اسلام محمد تازی(عرب) نشان بدهیم ؛ نخست بایستی بگوئیم ؛ که تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) ، نوشتار بسیار بی ارزش ، نوشتار ترساندن ، نوشتار دست و پا بریدن ، سر بریدن ، تازیانه زدن ، جنگ ، کشت و کشتار ، خون ، خون ریزی ، ترس از آتش گدازان گهنم(جهنم) ، و همچنین تر ساندن از « زمین لرزه » می باشد ؛ که عبدالکریم سروش ، به دروغ ، در نوشته خودشان ، گفته بودند که

»
تاریخ اما نشان نمی دهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله ترسانده باشد

«


اکنون ، با خواندن تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) در می یابیم ؛ که عبد الکریم سروش تازی پرست(عرب پرست) مسلمان ، مسلمان گونه ، مسلمان وار ، همان گونه که ، شایسته و برازنده مسلمانی ایشان است ، دروغ می گویند

قرآن سوره ۲۲: الحج آیه 1

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ

﴿۱﴾

اى مردم از پروردگار خود پروا كنيد چرا كه زلزله رستاخيز امرى هولناك است

(۱)

قرآن سوره ۲۲: الحج آیه 2

يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ

﴿۲﴾

روزى كه آن را ببينيد هر شيردهنده‏اى آن را كه شير مى‏دهد [از ترس] فرو مى‏گذارد و هر آبستنى بار خود را فرو مى‏نهد و مردم را مست مى‏بينى و حال آنكه مست نيستند ولى عذاب الله شديد است (۲)

قرآن سوره ۷: الأعراف آیه 97

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَآئِمُونَ

﴿۹۷﴾

آيا ساكنان شهرها ايمن شده‏اند از اينكه عذاب ما شامگاهان در حالى كه به خواب فرو رفته‏اند به آنان برسد

(۹۷)

قرآن سوره ۷: الأعراف آیه 98

أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ

﴿۹۸﴾

و آيا ساكنان شهرها ايمن شده‏اند از اينكه عذاب ما نيمروز در حالى كه به بازى سرگرمند به ايشان دررسد

(۹۸)

قرآن سوره ۴۷: محمد آیه ی 13

وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ

﴿۱۳﴾

و بسا شهرها كه نيرومندتر از آن شهرى بود كه تو را [از خود] بيرون راند كه ما هلاكشان كرديم و براى آنها يار [و ياورى] نبود

(۱۳)

قرآن سوره ۵: المائدة - آیه ی 37
يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ

﴿۳۷﴾

مى‏خواهند كه از آتش بيرون آيند در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيستند و براى آنان عذابى پايدار خواهد بود

(۳۷)

قرآن سوره ۶: الأنعام آیه ی 6

أَلَمْ يَرَوْاْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّن لَّكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاء عَلَيْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الأَنْهَارَ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ

﴿۶﴾

آيا نديده‏اند كه پيش از آنان چه بسيارامت ها را هلاك كرديم [امت هايى كه] در زمين به آنان امكاناتى داديم كه براى شما آن امكانات را فراهم نكرده‏ايم و [بارانهاى] آسمان را پى در پى بر آنان فرو فرستاديم و رودبارها از زير [شهرهاى] آنان روان ساختيم پس ايشان را به [سزاى] گناهانشان هلاك كرديم و پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم

(۶)

قرآن سوره ۱۵: الحجر آیه ی آیه ی 74

فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ

﴿۷۴﴾

و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم

(۷۴)

قرآن سوره ۲۵: الفرقان آیه ی 36

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا

﴿۳۶﴾

پس گفتيم هر دو به سوى قومى كه نشانه‏هاى ما را به دروغ گرفتند برويد پس [ما] آنان را به سختى هلاك نموديم (۳۶)

قرآن سوره ۲۵: الفرقان آیه ی 37

وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا

﴿۳۷﴾

و قوم نوح را آنگاه كه پيامبران [الله ] را تكذيب كردند غرقشان ساختيم و آنان را براى [همه] مردم عبرتى گردانيديم و براى ستمكاران عذابى پر درد آماده كرده‏ايم

(۳۷)

قرآن سوره ۲۵: الفرقان آیه ی 38

وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا

﴿۳۸﴾

و [نيز] عاديان و ثموديان و اصحاب رس و نسلهاى بسيارى ميان اين [جماعتها] را [ هلاك كرديم]

(۳۸)



این آیه های اهریمنی ، تنها گوشه ائی از درنده خوئی(وحشی گری) تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) و آئین پاد(ضد) مردمی ، کودک ستیز ، زن ستیز ، دگر اندیش ستیز ، و نژادپرست اسلام واپسگرای محمد دژخیم زن باره می باشد ؛ که الله بخشنده و مهربان !!! ، به گفته ء تازی نامه تازیان(قرآن عرب ها) و یا به زبان تازی گونه ء عبدالکریم سروش « خدای رحیم رحمان » این تازی پرست(عرب پرست) بی آزرم اهرمن چهره ، مردمان بیچاره را ، یکی پس از دیگری ، در خواب و بیداری نابود ساخته است و این گونه است ؛ که عبدالکریم سروش ، همچنان در گنداب اسلام محمد تازی(عرب) ، آن هم در سرزمین الله ناباوران(کافران) - باختر زمین - دست و پا می زنند و سر انجام با سر افرازی ، در کشور الله ناباوران(کافران) ، با واژه های زشت تازی(عربی) – اسلامی و با پرروئی ویژه ء اسلامی بیش از اندازه ء خودشان می گویند

«

کافران کفر می ورزند و مومنان ایمان

»

عبدالکریم سروش ، به برادران تازی پرست(عرب پرست) مسلمان خودشان در ایران ، پیام می فرستند ؛ که از بی آبروئی اسلام نترسید و هم از این روی است ؛ که ایشان- عبدالکریم سروش - با بانگ بلند می گویند که « از "هجمه کفر" هم باک ندارید. دینداران برهانهای قاطع دارند. فطرت و تاریخ با آنهاست » . گریز(فرار ، هجرت) خود خواسته(داوطلبانه) - نه گریز(هجرت) محمدی - عبدالکریم سروش ، از ایران به کشور الله ناباوران(کافران) ، ساده دلان را ، بر آن داشته است ؛ که گویا ، عبدالکریم سروش تازی پرست(عرب پرست) پیورز(متعصب) مسلمان ، اسلام محمد تازی(عرب) را زمینی می داند و نه آسمانی ؛ و برای همین بازی های کودکانه بوده است ؛ که روشن اندیشان(روشنفکران) تاریک اندیش ما ، ماه ها ، - دانسته و یا ندانسته ؛ آگاهانه و یا نا آکاهانه - کارگزاران آگهی های بینشی - آئینی عبدالکریم سروش ، در درون و برون از کشور شده بودند ؛ بدون آنکه چهره ء راستین این « مار خواران اهرمن چهرگان » را به درستی بشناسند . عبدالکریم سروش ، همچنان در گفتار ، کردار ، پندار ، و نوشتار خودشان ، بارها نشان داده اند ؛ که به اسلامیت خودشان ، هم چنان پایبند هستند و به جایگاه و پایگاه راستین

دریوزه گی و سر سپردگی نیایشگاه ء(قبله) تازی(عربی)- اسلامی خودشان ، سربلند و سر افرازند و پس از کوشش ها و دوروئی های(تزویر های) مسلمانی نافرجامشان

سر انجام از نوگرائی ، نواندیشی

و آزاد اندیشی دروغین ، به گنداب واپسگرائی اسلام راستین

خودشان « کافران کفر می ورزند و مومنان ایمان » رسیده اند ، تا کادوسی(قادسیه) سوم را ، از کشور الله ناباوران(کافران) ، با همیاری ، همکاری کشورهای اسلام دوست باختری و با یاری و یارمندی برادران مسلمان شان ، در گشودن دروازه های ایران ، از بیرون به درون ، پس از 1432 سال ، دست درازی های(تجاوزات) پی در پی اسلام و مسلمانان ، به مردم ایران و به همه ء هستی ایران زمین ، رهبری بکنند . به گفته ء سخن سرای پارسی گوی مولوی

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش


انوشیروان جلال الدین مولوی


نیما


Keine Kommentare: